عبادت و نیایش هر فرد
در حدود معرفت و شناسائی پروردگار عالم، اندازه گیری میگردد.مجال است فردی بدون
معرفت کافی و لازم نسبت به پروردگار خود، عبادت و ستایش شایسته ای انجام دهد از
اینرو آنانکه شناسائی کامل از مبداء غیبی دارند و مراحل ایمان و عقیده را طی کرده
اند، عبادت و ستایش یکی از لذات بخش ترین مراحل زندگی آنان را تشکیل میدهد و لذتی
را بالاتر از آن حالت نمیدانند و نمیتوانند احساس کنند.
امام هفتم (ع) در
دودمان مقدس و تقوی و در بیت رفیع زهد و عبادت پرورش یافته بود که ایمان به خدا و
عشق و علاقه به فضائل معنوی و خصائص انسانی از تمام در و دیوار و جوانب زندگی آن
میبارید و همگان شیفته و دلباخته عبادت و ستایش پروردگار خود بودند.
در
کودکی:
امام هنوز کودک
خردسالی است و در عادات و اطوار کودکی بسر میبرد که صفوان جمال یکی از دوستداران
امام صادق (ع) وارد محضر امام میگردد و از پیشوای آینده سئوال میکند.امام میفرماید:
صاحب این منصب کسی
خواهد بود که لهو و لعب در زندگی او راه ندارد.
در این هنگام کودک
خردسالی که در دست خود بره گوسفندی را گرفته و با خود همراه دارد و با همان اطوار
کودکانه با عشق و علاقه ای که خود به عبادت و سجده دارد به آن حیوان بی زبان اصرار
میورزد و سر او را بپائین میآورد که بر آفریدگار خود سجده کند!
پدر مهربان دست او را
فرا میگیرد و به آغوش خود میکشد و او را به سینه خود میچسباند و میفرماید:
عزیز دل من تو آن
فردی هستی که لهو و لعب در برنامه زندگی تو راه ندارد. (1)
زیباترین ساعات زندگی
امام (ع) بهنگام خلوت کردن با آفریدگارش سپری میشد و لذت بخش ترین اوقات عمر او را
نماز و انجام فرائض الهی تشکیل میداد.او بهنگام عبادت با تمام وجود و با تمام
احساسات و مشاعر و عواطف خود، متوجه کمال مطلق و معبود بی همتا میگشت و قطره ی
وجود خود را به اقیانوس بیکران هستی بخش جهان میپیوست، قطرات اشک شوق بی اختیار از
چشمان نازنین او بر صورتش می نشست و آرام آرام بر زمین میغلتید و میافتاد و اضطراب
و لرزه اندام او را فرا میگرفت و ناله های جان سوز سر میداد و گریه های طولانی.