ماه رمضان شد، می و میخانه بر افتاد     عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افـطار به می کرد بـرم پـیر خرابات     گفتم که تو را روزه به بـرگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان     در حـضرت حق این عمـلت بارور افتاد