نماز سدى در برابر گناهان و بازدارنده از زشتی ها، وسیله ای برای شستشوى گناهان، درهم شکنده خود بینى و کبر، پاکسازى کننده محیط زندگى از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی،  درس آموز نسبت به رعایت حقوق دیگران، تقویت کننده روح انضباط در انسان و... است.

 «صلاة» در لغت به معانی دعا و افروختن آتش و ... و در اصطلاح ، اعمال مخصوصی است که با تکبیر شروع شده و با سلام به پایان می پذیرد و نماز را از آن جهت «صلاة » گفته اند که برخی از اجزاءش را دعا تشکیل می دهد و یا به خاطر این که موجب این می شود که انسان از آتش افروخته الهی در امان باشد.نماز سدى در برابر گناهان و بازدارنده از زشتی ها، وسیله ای برای شستشوى گناهان، درهم شکنده خود بینى و کبر، پاکسازى کننده محیط زندگى از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی،  درس آموز نسبت به رعایت حقوق دیگران، تقویت کننده روح انضباط در انسان و... است.

فـلـسـفـه، فایده و آثار، شرایط و آداب و اوصاف نماز در آیات و روایـات بـسـیارى آمده که پرداختن به همه آن ها در این جا ممکن نـیـسـت، لـکـن بـه طور مختصر قطره اى از دریاى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مى کنیم.
نماز، بزرگ ترین عبادت و مهم ترین سفارش انبیا است. لقمان حکیم پـسـرش را بـه نـمـاز تـوصـیه مى کند. حضرت عیسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدایـم مـرا بـه نـماز و زکات سفارش کرده است. حضرت ابـراهـیـم(ع) هـمـسر و کودک خویش را در بیابان هاى داغ مکه آن هـنـگـام که هیچ آب و گیاهى نداشت، براى به پا داشتن نماز مسکن داد. پـیـشـوایـان مـعـصوم ـ علیهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند.

گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت یا ترس از عذاب جهنم مى خـوانند، اما حضرت على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش، بلکه به خاطر شایستگى خدا براى عبادت، نماز مى خواند.

نـمـاز ، اهرم استعانت در غم ها و مشکلات است. خداوند مى فرماید:

 از صبر و نماز در مشکلات کمک بگیرید و بر آن ها پیروز شوید . نـمـاز بـه مـنزله پرچم و نشانه مکتب اسلام است.

آفریدگار جهان خالقی حکیم دانا و توانا می باشد ودستوری بی دلیل نمی دهد بنا براین، امر این خالق حکیم به عبادتی مانند نماز قطعا اهداف عالیه ای برای شاهکار خلقتش انسان دارد که به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم:

1. یاد خدا : بهترین جلوه یاد خدا، نماز است. یاد خدا وسیله ای است برای خویشتنداری، کنترل غرایز و جلوگیری از روح طغیانگری که لازمه بعد حیوانی انسان است.

2. تشکر ازخدا:

الف. عقل حکم می کند از کسی که به انسان خدمتتی می کند یا هدیه ای می بخشد، باید تشکر کرد.

ب. به هر میزان که احسان بیشتر باشد تشکر هم بیشتر لازم است 

ج. انسان درمقام تشکر در پی این است که اولا تشکر او هماهنگ با احسان طرف مقابل باشد وثانیا نوع تشکری که صاحب نعمت می خواهد انجام دهد. 

د. خداوند غنی بالذات است و هیچ نیازی به تشکر بندگانش ندارد اما به حکم عقل باید از او تشکر کرد؛ تشکری کامل و در خور شآن او که نماز برترین و کامل ترین آن است.

با توجه به چند نکته فوق و اینکه بهترین وضروری ترین نعمت ها را خداوند به انسان داده است و از طرفی عقل هم وجوب تشکر از منعم را واجب می داند پس، تشکر از خدا واجب عقلی است و از آنجایی که نوع تشکر باید درخور نعمت باشد و راضی کننده منعم، نماز نوعی تشکر از خدا است و همه این خصوصیات را در بر دارد.

3. دوری از گناه:

نمازگزار باید برای صحت وقبولی نمازش بسیاری از گناهان را ترک کند، ازضایع کردن حقوق مالی و اجتماعی مردم پرهیز کند، حقوق خانواده را رعایت کند روی همین جهات است که خداوند درقرآن می فرماید: « ان الصلواه تنهی عن الفحشاء والمنکر» همچنین رسول گرامی اسلام، نماز را به نهر آبی تشبیه کردند که اگرکسی پنج نوبت در آن شنا کند هیچ آلودگی وکثافتی در او نمی ماند.

4. ایمنی از عذاب برزخ و قیامت:

بدون شک یکی ازسفرهای مهم و حساس انسان سفر آخرت است که مرگ آغاز این سفر سخت است، بطور طبیعی سختی ها ومشکلات زیادی در این سفر طولانی فرا روی انسان هست. ناراحتی ها ورنج های عالم برزخ از یک سو، ظلمت و تاریکی عالم قبر از سویی دیگر حمله حیوانات و سوال نکیر و منکر همه و همه به انسان هجوم می آورند و اینجاست که نماز این باشکوه ترین عمل عبادی و الهی به یاری انسان می شتابد و در بحرانی ترین و طوفانی ترین لحظات از انسان دستگیری می نماید چنانکه پیامبر گرامی می فرمایند: نماز شفیع نماز گزار در نزد ملک الموت، مونس در قبر، بستر نیکو در قبر و پاسخ به سوال نکیر و منکر است.

5. دریافت پاداش الهی:

با توجه به قرآن کریم، در پرتو ایمان و عمل صالح و بر پاداشتن نماز، انسان مستحق دو پاداش می­شود:

الف. دریافت پاداش الهی در دنیا و آخرت 

ب. بهره­ مندی از آرامش ودوری از ترس: إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏. اگر رکوع و سجود و قرائت و تسبیح را جسم نماز بدانیم، حضور قلب و توجه درونى به حقیقت نماز و کسى که با او راز و نیاز مى‏کنیم روح نماز است.

خشوع نیز در واقع چیزى جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نیست و به این ترتیب روشن مى‏شود که مؤمنان تنها به نماز به عنوان یک کالبد بى روح نمى‏نگرند بلکه تمامى توجه آنها به باطن و حقیقت نماز است.

بنابراین کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل نماز بوده و آن را کنار زده اند مواهب بسیاری را از دست داده اندکه جبران آنها از راه دیگر ممکن نیست برای درک آن مواهب باید هرچه زودتر با نماز ارتباط پیدا کنند.