در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار باقالبی مناسب به میدان آورد تا اثر گذار شود

سال1396،اقتصاد مقاومتی،:تولید _اشتغال

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی

در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت، در سرتاسر کشور، حرکت‌هایی می‌شد تا جو سیاسی جامعه را ملتهب و پیچیده کند. بعدها معلوم شد که مرکز تمامی این فتنه‌ها و جریانات ضدانقلابی، در سفارت آمریکا در تهران است؛ در حالیکه موضع منافقانه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی مانع از روشن شدن چهره واقعی آمریکا در میان مردم گردیده بود. به همین جهت، امام خمینی، بیانات قاطعی علیه ابرقدرت‌ها و بویژه آمریکا، ابراز فرمودند و خصوصا با ورود شاه به آمریکا فرمان مقابله را به تمامی دانش‌آموزان و دانشجویان و طلاب علوم دینی صادر نمودند. در چنین شرایطی با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا، از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند. در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها، به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت نمودند. امام خمینی نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند.

این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال طلب و آزادیخواه بودند، دست به یکسری اقدامات بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله، فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و ...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر؛ اما پس از بی‌ثمر ماندن آنها،

به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله: قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و ... که هیچ‌کدام تاکنون در عزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی و منشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.


در ضمن قطعنامه تظاهرات سراسری یوم الله13 آبان سال 1393 مصادف با عاشورای حسینی توسط شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی صادر شد که به شرح زیل می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم 

السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ(ع)

حماسه عاشورا رمز جاودانگی اسلام عزیز و مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و یکی از مردمی‌ترین روزهای تاریخ تشیع به شمار می‌رود که پاسداشت و احیای هر ساله آن، اهتزاز پرچم عزت و ذلت‌ناپذیری پیروان حسین بن علی (ع) و الگوی ثابتی از کفرستیزی و طاغوت‌شکنی را بر بلندای تاریخ به نمایش گذارده و تا ابدیت نیز همچنان در بطن و ریشه آزادی و آزادگی باقی خواهد ماند.در شرایطی که عاشورای حسینی و (روز شهادت سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش) در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی این سرزمین در تلاقی با(روز ملی مبارزه با استکبار جهانی) برای ملت غیور ایران اسلامی معنایی عاشورایی و الهام‌بخش یافته و طنین مقاومت و استکبارستیزی ایرانیان مؤمن، انقلابی و ولایتمدارهمراه با فریاد (هیهات منا الذله) در رخدادهای سه‌گانه این روز یعنی ( تبعید حضرت امام (ره) به ترکیه در سال 1343، کشتار وحشیانه دانش آموزان انقلابی توسط رژیم سفاک و یزیدی پهلوی در سال 1357 و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در سال 1358) با شکوه و عظمتی فراتر از گذشته در منظر جهانیان قرار گرفته و اراده‌ی پولادین و اقتدار تزلزل‌ناپذیر نظام و ملت ایران برای عبور موفق از پیچ تاریخی سرنوشت‌ساز دوره‌ی معاصر را نیز نمایان ساخته است؛ ما شرکت‌کنندگان در آیین‌های سوگواری حسینی در روز عاشورا و تظاهرات سراسری یوم الله 13 آبان‌ماه، که تجلی عزم و باور اعتقادی دیرین پیروان مکتب حسین علیه‌السلام مبنی بر استمرار نبرد عاشورایی خود با جبهه استکبار و سلطه است، مواضع خود را با بانگ رسای ((تکبیر)) و طنین(( یا حسین)) اعلام می‌داریم:

1.ما پیروان مکتب و راه و رسم حسین علیه‌السلام، وحدت، اتحاد، وفاق و یکپارچگی ملی حول محور "ولایت فقیه" و منویات و رهنمود‌های حکیمانه مقام معظم رهبری‌(مدظله‌العالی) را ضامن تداوم انقلاب اسلامی و پیگیری آرمان‌های بلند نظام و پیشرفت کشور و عامل شکست و ناکامی راهبردها و سناریو‌های شیطانی دشمنان انقلاب اسلامی دانسته و بر ضرورت تعمیق و تقویت همه‌جانبه آن بین آحاد جامعه و مورد توجه قرار گرفتن به عنوان اصول راهبردی و قطب‌نمای حرکت مردم و مسؤولان کشور تأکید می‌نماییم.

2.مردم غیرتمند و عاشورایی ایران اسلامی، ضمن افتخار به عملکرد انقلابی و الهام‌بخش خود در مبارزه با نظام سلطه و صهیونیسم بین‌الملل، آمریکا را همچنان شیطان بزرگ و دشمن شماره یک ملت ایران و شعار "مرگ بر آمریکا" را ترجمه‌ی پیام راهبردی و جاودانه "هیهات منا الذله" حسینی در کربلای معلی و انعکاس دکترین استکبارستیزی انقلاب اسلامی دانسته و فراگیر شدن آن در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی را از مظاهر اصلی قدرت درونی و عمق استراتژیک جمهوری اسلامی تلقی کرده و تا هنگام استیفای حقوق حقه ملت ایران و پایان یافتن سیاست‌های ظالمانه دولت غیر قابل‌ اعتماد و عهد‌شکن ایالات متحده در قبال جامعه بشری، این شعار راهبردی را عامل وحدت ملی و جبهه مقاومت ضد‌آمریکایی و نشانه بارز انزجار و تنفر از سیاست‌ها و عملکرد آمریکای جنایتکار می‌داند.

3.ما شرکت‌کنندگان در این تجمع بزرگ عاشورایی، رمز اقتدار نظام و ملت ایران در برابر نظام سلطه را پیروی از مکتب عاشورا و مقاومت و ایستادگی در برابر یزید زمانه یعنی آمریکا و قدرت‌های زورگو، ظالم و مستکبر می‌دانیم و ضمن حمایت از دولت و دستگاه دیپلماسی کشور در فرآیند مذاکرات هسته‌ای با 1+5 و تأکید بر رعایت چارچوب ترسیم شده توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی برای دستیابی به حق مسلم ملت غیرتمند ایران اسلامی، رفع همه جانبه تحریم‌های ظالمانه و یکطرفه علیه مردم ایران و مراقبت و هوشمندی نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بر توافقات احتمالی را از مطالبات جدی و قطعی خود دانسته و به حامیان واقعی تروریسم و خشونت و افراطی گری و مدعیان دروغین حقوق ملت‌ها، اجازه نخواهیم داد تا با ایجاد تبعیض و مانع‌تراشی و زیاده‌خواهی خللی در مسیر دستیابی به حقوق مسلم ملت ایران ایجاد نمایند.

4.ملت استکبار ستیز و عاشورایی ایران، فتنه تروریستی "داعش" را ادامه فتنه‌ی طالبان و مولود آمریکا و دولت‌های حامی تروریسم و اشتباهات راهبردی سازمان‌های اطلاعاتی غرب برای تضعیف توان مقابله جهان اسلام با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی و همچنین ایجاد نفاق و نفرت و تفرقه بین پیروان مذاهب اسلامی دانسته و ضمن محکومیت ائتلاف نمایشی و دروغین ضد داعش به سرکردگی شیطان بزرگ و متحدان غربی و منطقه‌ای آن، پشتیبانی خود را از مقاومت و ایستادگی دولت‌ها و مردم مسلمان کشورهای عراق، سوریه و لبنان اعلام داشته و به حامیان داعش و دیگر گروهک‌ها و جریان‌های تروریستی تکفیری و اسلام‌نما هشدار می‌دهد، که دست از حمایت و راهبری این جریان منحرف و افراطی برهم‌زننده امنیت و آرامش منطقه بردارند، در غیر این صورت آتش خطرناک این فتنه که یک تهدیدِ قطعی جهانی است، دامان خود آن‌ها را نیز گرفته و صلح و امنیت جهانی را به مخاطره خواهد انداخت.

5.ملت انقلابی و مقاوم ایران اسلامی، ضمن محکوم‌نمودن تعرض و اهانت رژیم اشغالگر قدس به مسجد الاقصی و مقدسات مسلمانان، دفاع از آرمان قدس شریف و ستایش مقاومت و ایستادگی مردم مظلوم فلسطین برابر جنایات وحشیانه‌ رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی- به ویژه در صحنه‌ی جنگ 51 روزه اخیر غزه- بر ضرورت توانمندسازی مقاومت و تسلیح کرانه باختری و تداوم پایداری و استقامت تا اخراج کامل اشغالگران تاکید نموده و تنها راه حل قضیه فلسطین را راهبرد "بازگشت فلسطینی‌ها به کشور خود و برگزاری انتخابات آزاد" دانسته و از دولت‌ها و ممالک اسلامی می‌خواهد که با احساس وظیفه شرعی و انسانی و برداشتن گام‌های عملی، بازسازی غزه و مناطق آسیب دیده را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند.

6.ملت مسلمان و ظلم‌ستیز ایران، با حمایت از امواج بیداری اسلامی و تبریک دستاوردهای پیروزمند ملت‌های مسلمان عراق، سوریه لبنان یمن و بحرین و دیگر ملت‌های حق‌طلب و آزادی‌خواه، از آحاد امت اسلامی به ویژه مردم منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا می‌خواهد مراقب نقشه‌ها، ترفند‌ها و سناریوهای خطرناک انحراف و تداوم نفوذ استکبار در کشور‌های خود بوده و با تدبیر و اتکاء به آموزه‌های دینی و مبانی وحدت آفرین در سطوح ملی و جهان اسلام و نیز تمرکز بر دشمن مشترک، از تحمیل هرگونه زورگویی و مداخله‌جویی قدرت‌های استعمارگر و سلطه‌طلب در امور کشورشان جلوگیری نمایند.

7.ملت مسلمان و انقلابی ایران، ضمن ابراز تنفر و انزجار مجدد از بی‌حرمتی و ساختارشکنی جریانی خود فروخته و فتنه‌گر در عاشورای سال 88، فلسفه و ماهیت قیام امام حسین (ع) را اقامه امر به معروف و نهی از منکر و برافراشته نگه داشتن پرچم ظلم ستیزی و ایستادگی در برابر طاغوت و استکبار زمانه دانسته و با هوشمندی و شجاعت هرگونه تحریف و انحراف در ترسیم اهداف و ماهیت حرکت ابا عبدالله الحسین‌(ع) را محکوم نموده و فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر را برگرفته از مکتب عاشورا و نوعی نظارت منطقی و عمومی و ضامن صلاح و سعادت و شرط اساسی ادامه حیات معنوی برای حفظ ارزش های انقلاب اسلامی می‌داند.
8.مردم انقلابی و عاشورایی ایران به تأسی از نهضت حسینی و فداکاری و شهادت‌طلبی یاران باوفای امام حسین (ع) در عاشورای سال 61 قمری، پاسداری از اسلام ناب محمدی (ص) و دفاع از آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب اسلامی را - که حاصل مجاهدت و ایثارگری‌های شهیدان و فرزندان ولایت‌ فقیه و شیفتگان عزت و سربلندی این سرزمین مقدس است- وظیفه خطیر و فراموش ناشدنی خود‌ دانسته و با تأکید بر سپری‌شدن دوران به کارگیری دیپلماسی و ادبیات سخت برابر ملت‌ها، اظهارات متناقض و همراه با توّهم و تهدید برخی از مقامات و دولت‌ مردان آمریکا مبنی بر روی میز بودن همه گزینه‌ها را محکوم نموده و با پیروی از مواضع مقتدرانه مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله‌العالی) و به پشتوانه هوشیاری و آمادگی‌های همه‌جانبه دفاعی نیروهای مسلح کشور، قاطعانه اعلام می‌دارد که ارتکاب هرگونه اشتباه و غلطی از سوی دشمنان با پاسخ سخت، کوبنده و پشیمان‌کننده عاشوراییان و پیروان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام مواجه و ایران اسلامی به گورستان متجاوزین تبدیل خواهد شد.
9.ما شرکت‌کنندگان در این عزاداری و تظاهرات ملی، همراه با سایر آحاد و مردم رشید، انقلابی و ولایت‌مدار ایران اسلامی، ضمن میثاق مجدد با آرمان‌های بلند عاشورا و اهداف متعالی حضرت امام (ره) و شهیدان گرانقدر انقلاب اسلامی و تجدید بیعت از هم ناگسستنی خود با ولی‌ امر‌ مسلمین،‌ حضرت‌ امام‌ خامنه‌ای‌ عزیز (مدظله‌العالی)، منویات و رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در عرصه‌های گوناگون را - به ویژه در عرصه‌ مقابله با جبهه معاندان ملت و انقلاب اسلامی ایران ((فصل الخطاب)) دانسته و بر لزوم تلاش قوای سه‌گانه و تمامی جریان‌ها و جناح‌های سیاسی معتقد به انقلاب و نظام برای به‌ کارگیری ظرفیت‌ها و فرصت‌های ملی در جهت تحقق منویات معظم له تأکید می‌نماییم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

سیزدهم آبان‌ماه سال 1393 هجری- شمسی

مصادف با دهم محرم الحرام سال 1436 هجری قمری

برابر با چهارم نوامبر سال 2014 میلادی

هیهات منا الذله - مرگ بر آمریکا- مرگ بر اسرائیل- مرگ بر انگلیس

 

۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۱:۱۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قلم طلایی

السلام علیک یا ابوالفضل العباس(ع)


نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)






۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۶:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قلم طلایی

واجب فراموش شده

 چکیده:
یکی از واجبات و فروع دین ما که از اهمیت بسیاری بر خوردار است فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که علی رغم اهمیت آن خواسته یا نا خواسته در حال کم رنگ شدن است, در این کلام بر آنیم تا با بررسی جایگاه و منزلت فقهی آن آشنایی لازم برای عمل کردن به این واجب را فراهم نماییم. خوب است بدانیم که بعضی فقها کتاب مستقلی به آن اختصاص داده ودر مورد این دو فریضه بحث نموده اند. و نکته دیگر وجوب آن است که به تفصیل بیان و بررسی خواهیم نمودکه اولا سمعی است یا عقلی و ثانیا عینی است یا کفایی. این فریضه با چهار شرط علم به منکر وشناخت معروف, احتمال تاثیر, احتمال تکرار و عدم وجود مفسده واجب شده و به هیچ عنوان قابل سقوط نیست و در سه مرتبه قلب, لسان, وضرب وجوب دارد.

مقدمه:
با توجه به این که جامعه بستری است برای تربیت افراد, لذا اسلام اهمیت و اهتمام فراوانی به مسایل اجتماعی دارد تا آن جا که فریضه ای مانند امر به معروف و نهی از منکر را که دستوری جامعه ساز است از فروض و واجبات قرار داده است و به عنوان یکی از فروع دین مطرح ساخته است. اما این فریضه خود مرتبه ای از جهاد است و جهاد به معنای اعمش شامل آن نیز می شود لذا برخی فقها آن را در ادامه و از لواحق کتاب جهاد قرار داده اند.اما کلمه معروف فقط شامل واجب و کلمه منکر فقط شامل حرام است و لذا امر به معروف فقط در کارهای واجب واجب است و نهی از منکر فقط در کارهای حرام واجب می شود لذا امر به مستحب و نهی از مکروه واجب نیست بلکه مستحب است.اما در مورد وجوب آن برخی وجوب این فریضه را شرعی می دانند واستدلال به آیات و روایات می کنند و برخی هم می گویند وجوب آن عقلی است و از باب قاعده لطف واجب گردیده است بدین معنا که امر به معروف و نهی از منکر لطف می باشند در انجام واجبات و ترک محرمات ودر علم کلام ثابت شده است که لطف بر خداوند واجب است تا غرض از تکلیف حاصل گردد. بعد از این بحث اختلاف می شود در این که این وجوب عینی است یا کفایی که عدهای از فقها با استدلال به عموم آیات و روایات وجوبش را عینی می دانند ودر مقابل عده ای دیگر استدلال به این آیات را با توجه به وجود معارض در اثبات مطلوبشان کافی ندانسته اند و این گونه استدلال نموده اند که غرض انجام واجب و ترک حرام است بدون این که مباشرتا از کسی خواسته شده باشد لذا با حصول غرض تکلیف ساقط می شود.اما تعلق وجوب به آن شرایطی را می طلبد که عبارتند از علم وشناخت نسبت به واجب وحرام, احتمال تاثیر داشتن امر یا نهی نسبت به فاعل منکر, احتمال تکرار فعل توسط فاعل منکر, وجود کفسده وضررجانی یا مالی برای آمر یا ناهی. اما پس از وجوب هم مراتبی داریم که یکی انکار با قلب است که به هیچ عنوان از مکلف ساقط نمی شود, مرحله بعد باز داشتن با زبان و مرحله سوم جرح وضرب است که در جایی که نیاز به خونریزی باشد اذن امام لازم است و بدون آن ممکن نیست. جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در کتب فقهی قبل از شروع بحث لازم است مقدمه ای در باب امر به معروف و جایگاه آن در کتب فقهی ذکر نماییم.

مبحث امر به معروف ونهی از منکر در کتب فقهیه بعد از پایان کتاب جهاد قرار داده اند بلکه بعضی از فقها مثل شهید در کتاب لمعه در ضمن کتاب جهاد به عنوان یک فصل از آن بحث کرده اند و در کتاب مستقلی به عنوان امر به معروف و نهی از منکر از آن بحث نکرده اند.این بحث را ابتداء محدثین مانند کلینى در کافى ج 5 و به تبع ایشان فقها در دنباله مباحث جهاد و جزء فصول آن کتاب قرار داده‏اند به این لحاظ که خود یک نوع جهاد و مبارزه در راه خدا بشمار مى‏رود و در حدیث نبوى آمده است: ان افضل الجهاد کلمة عدل عند امام جائر» کافى ج 5 ص 60. و به تعبیر دیگر جهاد داراى مراتبى است همان طور که امر بمعروف و نهى از منکر چنین است و آخرین مرتبه آن سه، جهاد مصطلح است که در آن شمشیر بکار مى‏رود و سایر مراتب آن، امر بمعروف و نهى از منکر اصطلاحى است و در هر حال، هدف از هر سه امر، نشر حق و عدالت و طاعت، و جلوگیرى از ستم و معصیت است.( 1)

مطلب دیگر که باید به آن اشاره نمود این است که اکثر علما مانند علامه حلی در کتاب تذکره و قواعد(2), امر به معروف و نهی از منکر را به همین اسم عنوان کرده اند ولی بعضی مانند شهید اول در کتاب دروس تحت عنوان (کتاب الحسبه) بحث کرده اند. (3)
سر این اختلاف در تعبیر این است: آنان که به طور مستقل امر به معروف و نهی از منکر را مطرح ساخته اند ممکن است نظرشان شدت اعتنا به شأن و اظهار اهمیت به این دو واجب در اسلام باشد چنان که از قرآن مجید و احادیث شریفه, تأکد و وجوب آن معلوم می شود و اما آن که در طی کتاب حسبه ذکر کرده اند برای این است که آن دو واجب, از جمله اموری است که حتما باید اقامه شود و تعطیل آن جایز نیست چه آن که امور حسبی اموری است که نباید به زمین بماند و هرکسی باید در انجام آن بکوشد و اقدام کند.(4 )
معنای لغوی مفردات امر به معروف و نهی از منکر:
یکی از بحث هایی که قبل از ورود به اصل موضوع باید به آن پرداخت آشنایی با مفردات امر به معروف و نهی از منکراست در تفسیر شاهی مفردات آن به این صورت ذکر شده است:
بدان که امر عبارتست از طلب فعل از آن حیثیت که فعل است بر وجه عالیت و نهى طلب عدم فعل است بر وجه مذکور یا طلب بازداشتن از فعل از آن حیثیت که باز داشتن است از فعل بر وجه مذکور على اختلاف القولین. و مشهور آنست که مراد از معروف فعلیست که مشتمل باشد بر صفت راجحه خواه واجب باشد و خواه مندوب و مراد از منکر فعل حرام است.(5)
البته همان گونه که در تعریف آمده است در اعتبار علو یعنی این که شخص آمر خودش را در مرتبه بالاتری از مأمور ببیند اختلاف است که مفصل این بحث در کتب اصول آمده است.
اما معروف در لغت به معنای شناخته شده است و کلمه منکر یعنی ناشناخته, البته تعریف دیگری که بسیاری از علما و از جمله محقق حلی در کتاب شرایع الاسلام در مورد معروف و منکر آورده اند جامع تر از تعریفی است که در تفسیر شاهی آورده شده است:المعروف هو کل فعل حسن اختص بوصف زائد على حسنه إذا عرف فاعله ذلک أو دل علیه و المنکر کل فعل قبیح عرف فاعله قبحه أو دل علیه(6) یعنی معروف فعل حسنی است که اختصاص به وصف زایدی علاوه بر حسنش دارد وقتی که فاعلش حسن آن را بشناسد یا به آن راهنمایی شده باشد و منکر فعل قبیحی است که فاعلش قبح وبدی آن را شناخته یا به آن راهنمایی شده باشد(البته توسط شارع.
مرحوم صاحب جواهر الکلام در کتاب خویش آورده اند که:(المراد بالحسن الجائز بالمعنى الأعم الشامل لما عدا الحرام )(7) منظور از حسن، جواز به معنای اعم است که شامل واجب، مستحب، مباح و مکروه می باشد. و منظور از وصف زائد همان رجحان است که مباح و مکروه را از تعریف خارج می کند. به عبارت دیگرآن صفت زائداین است که انسان به انجام دادن آن کار از ناحیه شارع مقدس ونیز از ناحیه عقل و فطرت دعوت شده است, بنابر این معروف شامل کارهای واجب و مستحب می شود.و منظور از این که فاعلش آن حسن را بشناسد« إذا عرف فاعله ذلک» بنابر آن چه شهید ثانی تفسیر کرده اند حسن و قبح عقلی است چرا که این دو به واسطه عقل شناخته می شوند و شهید «دل علیه» را هم برای داخل کردن حسن و قبح سمعی دانسته اند با این استدلال که معرفت این دو متوقف بر دال و راهنماست که این دال و راهنما خداوند متعال،نبی یا قائم مقام نبی است. و أراد بقوله فی التعریف: إذا عرف فاعله ذلک الحسن و القبیح العقلیین؛ لأنّهما یعرفان بالعقل.
و بقوله: أو دُلّ علیه إدخال الحسن و القبیح السمعیین؛ لتوقّف معرفة حسنهما و قبحهما على الدالّ، و هو الله تعالى و النبی أو من یقوم مقامه. (8)ومنظور از منکر هم فقط حرام می باشد و مکروه, منکر نمی باشد.

وجوب امر به معروف و نهی از منکر:
 
آن چه در باب امر به معروف و نهی از منکر اجماعی است وجوب آن است لکن در دو جهت درآن اختلاف است یکی اینکه آیا وجوبش سمعی است یا عقلی؟ و دیگر اینکه واجب عینی است یا کفایی.

الف- سمعی یا عقلی:

 در درجه اول به معنای سمعی و عقلی توجه می کنیم که علامه حلی این گونه دو قول و تفسیر هریک را بیان می کنند:
فقال بعضهم: إنّه عقلی، فإنّا کما نعلم وجوب ردّ الودیعة و قبح الظلم نعلم وجوب الأمر بالمعروف الواجب، و وجوب النهی عن المنکر.
و قال بعضهم: إنّه سمعی، لأنّه معلوم من دین النبی صلّى اللَّه علیه و آله، و قد دلّ السمع علیهما(9)پس منظور از وجوب عقلی آن دو این است که عقل مستقلا وجوب آن را درک می کند، همان طور که وجوب امانتداری و قبیح بودن ظلم را درک می کند وجوب امر به معروف و نهی از منکر را هم درک می کند. ومنظور از وجوب سمعی آن هم این است که وجوب این فریضه برای ما از دین پیامبر و روایات آن بزرگوار و جانشینانشان برای ما معلوم گردیده است.اما به اختصار به دلیل اقوال و تبیین آن ها می پردازیم:
سید مرتضی که قایل به وجوب سمعی این فریضه هستند در رد قول کسانی که وجوب آن را عقلی دانسته و به قاعده لطف تمسک کرده اند, این گونه استدلال کرده اند: (احتج السید بأنّه لو کان واجبا بالعقل لم یرتفع معروف و لم یقع منکر، و یکون اللّه تعالى مخلّا بالواجب، و اللازم بقسمیه باطل فالملزوم مثله.بیان الشرطیة: انّ الأمر بالمعروف إذا کان هو الحمل علیه و حقیقة النهی‏عن المنکر هو المنع منه، فلو وجبا بالعقل لکان واجبا على اللّه تعالى، لأنّ کلّ ما وجب بالعقل فإنّه یجب على کلّ من حصل وجه الوجوب فی حقه، فکان یجب على اللّه تعالى الحمل بالمعروف و المنع من المنکر. فأمّا أن یفعلهما فلا یرتفع معروف و لا یقع منکر و یلزم الإلجاء، أو لا یفعلهما فیکون مخلا بالواجب،10 حاصل کلام سید مرتضی این است که اگر این فریضه وجوب عقلی داشته باشد معروفی وا گذارده نمی شود یعنی تمام معروف ها انجام می شوند، و منکری هم واقع نمی شود و همچنین(با فرض وجوب عقلی آن و ترک آن) خداوند مخل به واجب می شود، لازم یعنی انجام همه معروف ها و عدم وقوع منکر، و مخل بودن خداوند متعال به واجب باطل است پس ملزوم که وجوب عقلی بود باطل است. بیان کلام سید مرتضی این که، منظور از امر به معروف وادار کردن به معروف و منظور از نهی از منکر منع از انجام منکر است پس اگر این دو بخواهند وجوب عقلی داشته باشند بر خداوند متعال هم واجب می شوند چرا که این وجوب عقلی است و حکم عقل تخصیص بردار نیست, بنابر این بر خداوند واجب است که به انجام عمل معروف وادار کند و از انجام عمل منکر نهی نماید حال اگر چنین نماید معروفی رها نمی شود و منکری هم واقع نمی شود که در این صورت موجب الجاء و ناچار کردن در تکلیف است یعنی خداوند متعال بندگان را تکلیف به احکام کرده و سپس آنان را وادار و جبر به انجام آن تکلیف کرده است(و از طرفی هم چنین فرضی مطابق با واقع نیست چرا که می بینیم در خارج بسیاری از معروف ها و واجبات ترک می شوند وبسیاری از منکرها هم انجام می شوند.). و اگر چنین نکند یعنی امر به معروف و نهی از منکر نکند در این صورت لازم می آید که خداوند اخلال به حکمتش کرده باشد چون لطف به خداوند از آن جهت که حکیم است واجب است و امر به معروف و نهی از منکر هم از لطف است.پس فرض وجوب عقلی در هر صورت مفسده دارد لذا وجوب امر به معروف و نهی از منکر سمعی است.پس از بیان این قول به بیان اشکال آن می پردازیم که علامه حلی چنین اشکال می کنند: و فیه نظر، لاحتمال أن یکون الواجب علینا فی الأمر و النهی غیر الواجب علیه، فانّ الواجب یختلف باختلاف الآمرین و الناهین، فالقادر یجب بالقلب و اللسان و الید، و العاجز یجب بالقلب لا غیر، و إذا کان الواجب مختلفا بالنسبة إلینا جاز اختلافه بالنسبة إلینا و إلیه تعالى، فالواجب من ذلک علیه تعالى التوعّد و الإنذار بالمخالفة لئلّا یبطل التکلیف.(11)
اشکال این است که وجوبی که در امر و نهی بر ما وجود دارد غیر از وجوبی است که بر خداوند متعال است چرا که واجب به اختلاف آمر و ناهی تغییر می کند. پس مثلا در مورد کسی که قادر است، هم با قلب و هم با زبان و هم با دست واجب است اما در مورد عاجز جز با قلب واجب نیست. بنابراین وقتی که واجب به نسبت خود ما اختلاف دارد چگونه نسبت به انسان وخداوند متعال اختلاف نداشته باشد. پس منظور از وجوب امر به معروف ونهی از منکر بر خداوند, وعده دادن به پاداش و انذار در برابر مخالفت است (یعنی خداوند بعد از آن که بندگانش را تکلیف به احکامی کرده, از باب لطف, وعده ثواب بر انجام آن تکالیف داده, و وعده عقاب بر ترک آن تکالیف داده, یعنی انذار و تخویف بر مخالفت تکالیف مذکوره کرده تا این که تکلیف وی باطل و لغو نشود و این معنای امر به معروف و نهی از منکر در حق خداست.) که در این صورت منافاتی با تکلیف هم ندارد و موجب بطلان تکلیف نیست.و در پایان علامه حلی قایل به وجوب عقلی آن می شوند و دلیل آن را لطف می دانند،که امر به معروف و نهی از منکر لطف است و هر لطفی واجب است،پس امر به معروف ونهی از منکر واجب است.)لنا: انّه لطف و کلّ لطف واجب، و المقدمتان ظاهرتان.)(12)
در توضیح این مطلب باید گفت که: معنای لطف انجام هر چیزی است که بنده را به طاعت خدا نزدیک می کند و از معصیت دور می نماید پس عقل حکم می کند بر این که بر خدا از باب لطف واجب است که امر به معروف و نهی از منکر را بر بنده, واجب کند تا غرض که انجام معروف و ترک منکر باشد حاصل گردد. و لطفی که بر خدا واجب است بر دو قسم است, یک قسم کار خود خداوند است مثل ارسال پیامبران و مثل تعیین امام بر مردم, و قسم دیگر کار انسان است پس بر خدا به حکم عقل واجب است آن کار را بر انسان واجب کند و وجوب این کار بر انسان گاهی برای خود انسان است مثل اطاعت از امام ومثل تعلم احکام شرع و... و گاهی برای غیر اوست مثل امر به معروف و نهی از منکر. پس در کل باید گفت: وجوب این دو امر مورد اتفاق علماى اسلام است و تنها در پاره‏اى از خصوصیات اختلاف کرده‏اند از جمله در دو جهت ذیل: اول مؤلف(شیخ طوسی) و ابن ادریس و برخى دیگر وجوب آن را عقلى و سید مرتضى و ابو الصلاح حلبى و عده دیگر، نقلى و شهید اول در متن لمعه آن را عقلا و نقلا واجب دانسته است و ظاهر اللزوم ارشاد مردم با وجود شرائط آن بلحاظ این که پایه و اساس اصلاح فرد و اجتماع است و یا لا اقل حسن این عمل را عقلا نمى‏توان انکار کرد کما این که وفور ادله نقلى از کتاب و سنت جاى تردید نیست و گویا ثمره قابل توجهى بر این بحث، مترتب نباشد.(13)


ب- عینی یا کفایی:

حال باید دید این وجوب عینی است یا کفایی که باز هم اختلاف بسیاری در آن وجو دارد. که در این میان فقط به بیان کلام جناب شیخ طوسی در الاقتصاد اکتفا می کنیم:( و اختلفوا فی کیفیة وجوبه: فقال الأکثر انهما من فروض الکفایات إذا قام به البعض سقط عن الباقین، و قال قوم هما من فروض الأعیان. و هو الأقوى عندی، لعموم آی القرآن و الاخبار، کقوله تعالى «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ)(14) و قوله (کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ)(15) و قوله فی لقمان‏«أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ) (16) فی حکایة عن لقمان حین أوصى ابنه.و الاخبار أکثر من أن تحصى و یطول بذکرها الکتاب.(17)و در کیفیت وجوب این فریضه نیز اختلاف شده است: پس اکثر فقها آن را واجب کفایی دانسته اند که با قیام عده ای به آن از باقی مکلفین ساقط می شود و گروه دیگری وجوب آن را عینی دانسته اند. و اقوی در نظر شیخ وجوب عینی آن است به دلیل عمومیت آیاتی که آورده اند و همین طور روایات مربوطه که مدعی شده اند تعداد آن ها بیش از آن است که بتوان شمارش کرد.خالی از لطف نیست که چگونگی استفاده از آیه 104 سوره لقمان را برای دلالت بر وجوب عینی یاکفایی از کتاب فقه القرآن مطرح نماییم:« قوله مِنْکُمْ من للتبعیض عند أکثر المفسرین لأن الأمر بإنکار المنکر و الأمر بالمعروف متوجه فی فرقة منهم غیر معینة لأنه فرض على الکفایة فأی فرقة قامت به سقط عن الباقین. و قال الزجاج و التقدیر و لیکن جمیعکم و من دخلت لیحض المخاطبین من بین سائر الأجناس کما قال فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ فعلى هذا الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر من فروض الأعیان لا یسقط بقیام البعض عن الباقین‏(18)این اختلاف در وجوب از اختلاف در معنای من نش‍أت گرفته است چرا که اکثر مفسرین معنای من را تبعیض گرفته اند چون آیه شریفه امر به انکار منکر و امر به معروف را متوجه فرقه ای غیر معین از مسلمانان نموده است چون که به نحو کفایی واجب است که هر گروهی به انجام آن قیام کند از باقی گروه ها ساقط می شود. و زجاج که یکی از نحویین است تقدیر آیه را چنین در نظر گرفته است«که همه شما باید بوده باشید» و من داخل شده است تا مخاطبین را از بین سایرین ترغیب و تشویق نماید مانند آیه 20 سوره حج، بنابراین امر به معروف و نهی از منکر از واجبات عینی خواهد بود که با قیام بعضی از دیگران ساقط نخواهد شد.و اما از قایلین به وجوب کفایی شهید ثانی می باشد که بعد از استدلال به آیه 104 سوره لقمان و این که غرض شارع انجام معروف و ترک منکر وحرام است بون این که شخص معینی مباشرتا برای انجام این امر تعیین شده باشد در نتیجه وقتی این دو غرض حاصل شود وجوب برداشته می شود که این همان معنای واجب کفایی است و در ادامه شهید استدلال کسانی را که وجوب آن را عینی دانسته اند نیز بدین گونه پاسخ داده اند که: استدلال به عموم آیات و روایات برای عینی بودن وجوب کفایی نیست چرا که بعضی از آیات و روایات دلالت بر عینی ئبودن و برخی دیگر دلالت بر کفایی بودن دارند ولذا تعارض می کنند و در این حال همان گونه که می توان دلیل عینی بودن را ترجیح داد و ظهور آن را گرفت همین طور هم می توان دلیل کفایی بودن را ترجیح داده و ظهور گیری کرد لذا عینی بودن توفیقی بر کفایی بودن ندارد و از طرفی وجوب کفایی برای همه هست و همه مورد خطاب وجوب آن هستند لذا عمومیت آن شامل همه هست و از این لحاظ مانند عینی است منتها با قیام عده ای از باقی ساقط می شود لذا جایز است که خطاب آن به جمیع افراد باشد همان گونه که عموم بعض دلایل چنین می فهماند.کلام شهید ثانی در کتاب لمعه چنین است: «وجوبهما على الکفایة فی أجود القولین للآیة السابقة و لأن الغرض شرعا وقوع المعروف و ارتفاع المنکر من غیر اعتبار مباشر معین- فإذا حصلا ارتفع و هو معنى الکفائی و الاستدلال على کونه عینیا بالعمومات غیر کاف للتوفیق و لأن الواجب الکفائی یخاطب به جمیع المکلفین کالعینی و إنما یسقط عن البعض بقیام البعض فجاز خطاب الجمیع به.)(19)البته نکته ای که قابل ذکر است و بسیاری از علما هم به آن اشاره نموده اند این است که معروف- همان طور که در تعریف آن گذشت- به دو قسم واجب ومستحب تقسیم می شود لذا امر به واجب، واجب است وامر به مستحب، مستحب است. و منکر فقط حرام است ولذا نهی از آن واجب است و این مسأله هم اجماعی است.(20)

شرایط وجوب امر به معروف ونهی از منکر

اما در مورد شرایط تعداد مختلفی ذکر شده است. مثلا شش شرط یا چهار شرط یا حتی شیخ طوسی در کتاب الجمل و العقود للعبادات سه شرط ذکر نموده اند که در عبارت زیر ضمن بیان شش شرط به علت اختلاف نیز اشاره شده است:
«
و النهی عن المنکر له شروط ستة، أحدها أن یعلمه منکرا، و ثانیها أن یکون هناک أمارة الاستمرار علیه، و ثالثها أن یظن أن إنکاره یؤثر أو یجوّزه، و رابعها أن لا یخاف على نفسه، و خامسها أن لا یخاف على ماله، و سادسها أن لا یکون فیه مفسدة، و إن اقتصرت على أربعة شروط کان کافیا، لأنّک إذا قلت: لا یکون فیه مفسدة، دخل فیه الخوف على النفس و المال، لأنّ ذلک کلّه مفسدة.)21)

نهی از منکر شش شرط دارد:

1.منکر را بشناسد.
2.نشانه ای بر استمرار شخص بر آن منکر وجود داشته باشد.
3.گمان داشته باشد که انکار و نهی او مؤثر است یا احتمال تأثیر بدهد.
4.بر خودش نترسد، یعنی ضرر جانی برای او نداشته باشد.
5.بر مالش نترسد،
6.مفسده ای برای او نداشته باشد.
هر چند اگر بر چهار شرط اکتفا شود کافی است زیرا وقتی گفته می شود مفسده نداشته باشد خوف بر جان و مال هم در آن داخل است.شایسته است که اندکی هم به بررسی این شرایط بپردازیم. شیخ طوسی علت اعتبار شرط اول را این گونه بیان می کنند:« و انما اعتبرنا العلم بکونه منکرا لأنه ان لم یعلمه منکرا جوّز أن یکون غیر منکر، فیکون إنکاره قبیحا (22) ناهی باید منکر را بشناسد چون اگر آن را نشناسد احتمال دارد که آن عمل منکر نباشد و انکار و نهی او از آن عمل خودش قبیح خواهد بود.اما در مورد اعتبار شرط دوم:« و اعتبرنا الشرط الثانی لأن الغرض بإنکار المنکر أن لا یقع فی المستقبل فلا یجوز أن یتناول الماضی الذی وقع، لان ذلک لا یصح ارتفاعه بعد وقوعه و انما یصح أن یمنع مما لم یقع، فلا بد من أمارة على استمراره على فعل المنکر یغلب على ظنه معها وقوعه و اقدامه علیه، فیحصل الإنکار للمنع من وقوعه. و أمارات الاستمرار معروفة بالعادة، و لا یجوز الإنکار لتجویز وقوعه بلا أمارة، لان ذلک‏ یؤدی الى تجویز الإنکار على کل قادر، و المعلوم خلافه.(23)
غرض از انکار منکر این است که در آینده آن منکر واقع نشود چون بر طرف کردن منکر و مانع شدن از آن بعد وقوعش عقلا صحیح نیست و تنها زمانی مانع شدن از انجام منکر صحیح است که هنوز واقع نشده باشد پس ناچارا باید نشانه ای براستمرار شخص بر آن فعل منکر باشد که آن نشانه برای ناهی ظن غالب ایجاد کند که آن منکر واقع خواهد شد یا اقدام به آن منکر خواهد نمود و اما نشانه استمرار هم عرفی است، و جایز نیست نهی از منکر کند به دلیل این که بدون علامت استمرار هم احتمال وقوع منکر هست چون با چنین استدلالی جایز است هر قادری را منع کنیم.
در مورد شرط سوم:

و اعتبرنا الشرط الثالث من تجویز تأثیر إنکاره لأن المنکر له ثلاثة أحوال: حال یکون ظنه فیها بأن إنکاره یؤثر فإنه یجب علیه إنکاره بلا خلاف و الثانی یغلب على ظنه أنه لا یؤثر إنکاره، و الثالث یتساوى ظنه فی وقوعه و ارتفاعه. فعند هذین قال قوم یرتفع وجوبه، و قال قوم لا یسقط وجوبه.
و هو الذی اختاره المرتضى رحمه اللّه، و هو الأقوى، لأن عموم الآیات و الاخبار الدالة على وجوبه لم یخصه بحال دون حال‏(24)
در احتمال تأثیر سه حالت قابل فرض است یا به این که انکارش مؤثر باشد ظن دارد که در این صورت اجماعا انکار بر او واجب است یا ظن غالب دارد که انکارش تأثیر ندارد و یا ظن او در وقوع یا ارتفاع منکر مساوی است که در این دو صورت گروهی می گویند وجوبش برداشته می شود و گروه دیگر قایلند که وجوبش ساقط نمی شود. قول به عدم ثبوت، قول سید مرتضی است و در نظر مصنف قول صحیح همین است به خاطر عمومیت آیات و این که روایات وجوب نهی از منکر را مختص به حالی(مانند احتمال تأثیر) نمی دانند.
و اما شروط دیگر:« فأما إذا خاف على نفسه أو ماله أو کان فیه مفسدة له أو لغیره فهو قبیح، لأن المفسدة قبیحة.
و فی الناس من قال: مع الخوف على النفس انما یسقط الوجوب و لا یخرج عن الحسن إذا کان فیه إعزازا للدین. و هذا غیر صحیح، لما قلناه من أنه مفسدة.
و الخوف على المال یسقط أیضا الوجوب و الحسن، لما قلناه من کونه مفسدة، و فی الناس من قال هو مندوب الیه، و قد بینا فساده.(25)اما وقتی که بر جان یا مالش بترسد یا مفسده ای برای خودش یا غیر خودش داشته باشد پس قبیح است چون که مفسده قبیح است. و گفته شده: با خوف بر جان فقط وجوب ساقط می شود اما از حسن خارج نمی شود (که قبیح باشد) و آن در صورتی است که موجب عزت دین گردد. این حرف صحیح نیست چرا که خوف بر جان مفسده است و آن قبیح است. و خوف بر مال هم وجوب و هم حسن را ساقط می کند چون که آن هم مفسده است و علت در بالا گذشت. وگفته اند که در خوف بر مال مستحب است و فساد این قول بیان گردید.
و خلاصه کلام در مفسده این که:مفسده نوعی قبح است بنابراین جایز نیست جایی که مفسده هست وجوب یا حسنی ثابت شود.« و أما المفسدة فإنما اعتبرت لان کونه مفسدة وجه قبح، فلا یجوز أن یثبت معه وجوب و لا حسن بلا خلاف.(26)


مراتب امر به معروف و نهی از منکر

یکی از مسایلی که تقریبا در تمام کتب فقهی به آن پرداخته شده است مراتب انجام این فریضه است که از مرحله قلب شروع و به مرحله ید می انجامد. در این باب نیز به ذکر کلام علامه حلی می پردازیم:

مراتب الإنکار ثلاثة:
 
الأولى: بالقلب،و هو یجب مطلقا، و هو أوّل المراتب، فإنّه إذا علم أنّ فاعله ینزجر بإظهار الکراهة، وجب علیه ذلک. و کذا لو عرف أنّه‏لا یکفیه ذلک و عرف الاکتفاء بنوع من الإعراض عنه و الهجر، وجب علیه ذلک....
الثانیة: باللسان،فإذا لم ینزجر بالقلب و الإعراض و الهجر، أنکر باللسان بأن یعظه و یزجره و یخوّفه، و یتدرج فی الإنکار بالأیسر من القول إلى الأصعب.
الثالثة: بالید،فإذا لم ینجع القول و الوعظ و الشتم، أمر و نهى بالید بأن یضرب علیهما....
و لو افتقر إلى الجراح و القتل، قال السید المرتضى: یجوز ذلک بغیر إذن الامام.
و قال الشیخ رحمه اللَّه: ظاهر مذهب شیوخنا الإمامیة أنّ هذا الجنس من الإنکار لا یکون إلّا للأئمّة أو لمن یأذن له الإمام فیه..(27)
و اما انکار سه مرتبه دارد:
اول، با قلب است، و آن مطلقا واجب است و این اول مراتب انکار است پس اگر ناهی بداند که با نشان دادن ناراحتیش فاعل منکر آن فعل را ترک می کند بر او واجب است ناراحتی خود را از فعل او اظهار نماید. و همین طور اگر بداند اظهار کراهت کافی نبوده و بداند که نوعی اعراض و دوری از او کفایت می کند همان بر او واجب می شود... .
دوم، با زبان است، پس وقتی فاعل با قلب و اعراض و دوری، ترک منکر نکرد با زبان او را انکار کند به این که او را نصیحت نماید و منع کند و بترساند و در انکار لسانی هم با نرمی شروع کند و در صورت نیاز از لحن شدیدتر استفاده نماید.
سوم، با دست است ،پس در صورتی که قول و وعظ و کلام تند اثری نبخشید با دست امر و نهی کند به اینکه فاعل منکر را بزند.... . وچنان چه به ایجاد جراحت و قتل نیاز شد، سید مرتضی قائل هستند که قتل و جرح بدون اذن امام نیز جایز است. و شیخ طوسی قائلند که آن چه از بزرگان مذهب امامیه آشکار است این است که این نوع از انکار مختص به امام یا کسی است که از سوی امام اذن در این مطلب دارد.

پی نوشت ها :
 
1.ترجمة الجمل و العقود فی العبادات، ص: 377
2.تذکرة الفقهاء، ج‏9، ص: 437 و قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج‏1، ص: 524
3.الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج‏2، ص: 47
4.النضید, ج8, ص:128
5.تفسیر شاهی، ج‏2، ص: 99.
6.شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‏1، ص: 311
7.جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‏21، ص: 357
8.حاشیة شرائع الإسلام، ص: 322
9.تذکرة الفقهاء، ج‏9، ص: 442
10.مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج‏4، ص: 457
11.همان
12.همان
13.ترجمة الجمل و العقود فی العبادات، ص: 377
14.سورة آل عمران: 104
15.سورة آل عمران: 110.
16.سورة لقمان: 17.
17.الاقتصاد الهادی إلى طریق الرشاد (للشیخ الطوسی)، ص: 148
18.فقه القرآن، ج‏1، ص: 357
19.الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة ، ج4، ص: 34
20.تذکرة الفقهاء، ج‏9، ص: 439
21.السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج‏2، ص: 24
22.الاقتصاد الهادی إلى طریق الرشاد، ص: 148
23.همان
24.الاقتصاد الهادی إلى طریق الرشاد، ص:149
25.همان
26.الاقتصاد الهادی إلى طریق الرشاد، ص:150
27.تذکرة الفقهاء، ج‏9، ص: 444

28. رضا موذنی

29.راسخون


 

منابع و مآخذ:
1.قرآن کریم
2.جرجانى، سید امیر ابو الفتح حسینى، تفسیر شاهی، چاپ اول، تهران‏، انتشارات نوید، 1404 ه ق‏‏
3.حلّى، ابن ادریس، محمد بن منصور بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، چاپ دوم‏، قم، دفتر
انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1410 ه ق‏‏
4.حلى، علامه حسن بن یوسف بن مطهر اسدى، تذکرة الفقهاء، چاپ اول، قم‏، مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، 1414 ه ق
5.حلى، علامه حسن بن یوسف بن مطهر اسدى، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ه ق‏
6.حلّى، محقق نجم الدین جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ دوم، ‏قم، ‏مؤسسه اسماعیلیان، 1408 ه ق‏
7.خراسانى، واعظ زاده محمد،ترجمة الجمل و العقود فی العبادات، نرم افزار «جامع فقه اهل‏البیت علیهم‏السلام
8.راوندى، قطب الدین سعید بن عبداللَّه بن حسین، فقه القرآن، چاپ دوم، ‏قم، ‏مکتبة آیة الله المرعشی النجفی- رحمه اللة، 1405 ه ق‏
9.شهید ثانى، زین الدین بن على بن احمد عاملى، حاشیة شرائع الإسلام، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم‏، بی تا
10.شهید ثانى، زین الدین بن على بن احمد عاملى, الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة, چاپ چهارم, قم, مجمع الفکر الاسلامی,1428 ه ق
11.طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن، الاقتصاد الهادی إلى طریق الرشاد، نرم افزار «جامع فقه اهل‏ال بیت علیهم‏ السلام
12.قاروبی, شیخ حسن, النضید فی شرح روضه الشهید, چاپ نهم, قم, انتشارات داوری, 1428 ه ق
13.نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، چاپ هفتم، بیروت, دار إحیاء التراث العربی، بی تا
/
ع

 

۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قلم طلایی

آسیب های عزاداری

سخن درباره مجالس عزادارى سالار شهیدان(ع) است. مجالسی که به اعتراف دوست و دشمن، علاوه بر حفظ مکتب اهل بیت:، عامل فوق العاده نیرومندى براى بیدارى مردم و ضامن تداوم و بقاى اسلام می باشد. به همین دلیل، برپایى اینگونه برنامه ها در روایات به «احیاى امر اهل بیت:» تعبیر شده است. امام صادق(ع) به یکی از یارنش در مورد این گونه مجالس می فرماید: تِلْکَ الْمَجَالِسُ أُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ عَنْ عَیْنَیْهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ؛[1] این گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید! خدا رحمت کند کسى را که فضایل ما را هر چه بیشتر زنده نگه دارد. ای فُضیل! هر که ما را یاد کند یا نزد او ذکرى از ما بشود و به اندازه پر مگسى اشک از چشمش خارج شود خدا گناهانش را مى‏آمرزد گرچه از کف دریا بیشتر باشد.

امیر المومنین(ع) نیز می فرماید: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِیعَةً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ إِلَیْنَا[2] خداوند متعال به دنیا توجه فرمود: و ما را برگزید و بعد براى ما شیعیان را برگزید که ما را یارى ‏کنند، در خوشحالى ما خوشحال باشند و در حزن ما محزون گردند، مال و جان خود را در راه ما فدا مى‏کنند آنها از ما هستند و ...

علاوه بر سفارش به تعظیم شعائر الهی، توصیه پیامبر9در قرآن به دوستی با خویشاوندان خود، ریشه‌ای دیگر برای عزاداری است. قرآن مجید از زبان پیامبرش و خطاب به مؤمنان می‌فرماید: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏[3] بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏کنم جز دوست‏داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‏]. بدین ترتیب، اجر رسالت، دوستی با خویشان رسول خدا9 است و یکی از این مصادیق و اقتضای این دوستی، گریستن در مصیبت آنان و شادمانی در سرور آنان است.

عزاداری و سوگواری از سنت های حسنه فرهنگ تشیع است، شیعه در دامان عزاداری ها و سوگواری ها توانسته است معارف خود را عرضه کرده و رهبران خود را به جهان بشناساند. در طول تاریخ اسلام نیز همواره این سوگواری ها زیر بنای حرکت های آزادی خواهانه و انقلاب های شیعی بوده است. در این مراسمات مخصوصا عزاداری امام حسین(ع) اوج ارادت و عشق شیعیان به اسلام و مکتب حسینی برای همگان آشکار است. نکته مهم اینست که این حالت ها و عشق و محبت ها آگاهانه و در مسیر صحیح هدایت شود، و اثر سازنده و مثبتی به همراه داشته باشد. و الا اگر عشق و محبت به ائمه اطهار: همراه با شناخت و در مسیر صحیح انجام نپذیرد، به جای اثر سازندگی، موجب عقب گرد انسان از اصول و مبانی دین می شود، که نه تنها ارزشی ندارد، به طور قطع آسیبی برای دین محسوب می شود. به همین علت دشمنان که نتوانسته اند در اصل این عزاداری ها خللی ایجاد نمایند، در صددند با رنگ مذهب و دین، عزاداری را از مسیر صحیح خارج نمایند چرا که آنان می دانند که عزاداری صِرف هیچ خاصیت و ارزشی نخواهد داشت.   

 آسیب شناسی عزاداری:

مجالس عزاداری در طول تاریخ منشأ روشنگری و ره یابی به حقیقت بوده است. در این میان گاه خواسته یا ناخواسته این مجالس با آسیب هایی همراه شده است که نه تنها عزاداری حسینی را از هدف اصلی خارج نموده بلکه گاه اصل عزاداری حسینی را زیر سئوال برده است. بر این اساس آسیب‌شناسی مجالس عزاداری و آسیب‌زدائی از آنها بزرگ‌ترین خدمت به اسلام و تداوم آن می باشد. در این راستا آگاه نمودن عزاداران با آسیب ها و راه های مبارزه با آن، وظیفه ای است که بر عهده روحانیان و مبلغان دینی نهاده شده است.

الف)-  آسیب های محتوایی:

 باید اذعان نمود که در دهه های اخیر برخی عزاداری ها از محتوای غنی عاشورایی تهی شده است. چرا که فلسفه عزاداری و سوگواری امام حسین (ع) که آموختن و مرور درس ها و پیامهای قیام عاشورا است مورد توجه قرار نمی گیرد و گاه بیان آموزه های عاشورا توسط روحانیان تنها مقدمه ای برای جمع شدن مردم برای سینه زنی مبدل شده است. در حالی که هدف اصلی عزاداری حسینی، شناخت چرایی این قیام و آشنایی با وظایف خویش در این زمان است و الا سینه زنی و زنجیر زنی صِرف تاثیری در زنده نگه داشتن قیام نخواهد داشت. معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی; می فرمود: انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را، خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریه ها دارد، نه این گریه خودش _ فی نفسه_ کاری از آن می آید.[4]

آن بزرگوار در جایی دیگر می فرمود: این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مى‏فهمند. آنها خیال مى‏کنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه‏ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.[5]

1. تحریفات:

تحریفات در قیام عاشورا از آسیب های جدی است که مجالس عزاداری را تحت شعاع قرار داده و گاه محتوی اصلی آن را زیر سئوال می برد. این تحریفات گاه در قالب سخنرانی و کتاب می باشد و گاه در قالب شعر بروز می کند. این تحریفات تا جایی پیش رفته است که حماسه عظیم عاشورا گاه تا حد «کشته شدن برای شفاعت از گناهکاران امت» معرفی گردیده است. امام صادق (ع)ملاک حق و باطل و شناخت تحریف دین از غیر آن را به عهده علمای دین نهاده و ما را به متابعت از آنان سفارش نموده است: إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ ذَاکَ أَنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِینَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِیثَ مِنْ أَحَادِیثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَکُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی کُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا یَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَأْوِیلَ الْجَاهِلِینَ[6] دانشمندان وارثان پیامبرانند. و این بدان جهت است که پیامبران درهم و دینارى از خود برجاى نمى‏گذارند، بلکه سخنان و احادیثى از خود برجاى مى‏نهند، پس هر کس چیزى از آنها را بگیرد، به بهره فراوان دست یافته است. اکنون بنگرید که علم خود را از چه کس مى‏گیرید! زیرا که در میان ما اهل بیت در هر نسلى مردمان عادلى هستند که دین را از تحریف گزافکاران، و ساخته‏هاى باطل پسندان، و تأویل نادانان مى‏پیرایند.

طبق این حدیث شریف، کسانی که بدون توجه به آموزه های دینی و نیز توصیه های عالمان دین، عزاداری ها را با تحریفات و خرافات می آمیزند و گاه برنامه هایی اجرا می کنند که نه تنها خلاف شرع بلکه موجب وهن دین و مذهب می شوند، نادانان و گاه دشمنان تشیع می باشند و همراهی با آنان نیز در حکم کمک به آنان در وهن دین محسوب می شود.

علاوه بر تحریف قیام عاشورا که کتابهای متعددی در این زمینه نوشته شده است، تحریف در فلسفه عزاداری نیز قابل تامل است. برخی عزاداری امام حسین(ع) را به دلیل تسلای خاطر حضرت زهرا(س) معرفی و آن را نوعی خدمت و تسلای خصوصی و عاطفی معرفی می نمایند و برخی دیگر آن بزرگوار را  فرد بی‌تقصیر، بی‌یار، مظلوم و بی‌پناه و بی مادر نمایانده و به قول شهید مطهری نفله شده[7] معرفی می کنند که باید بر چنین امام از دست رفته ای گریست و عزاداری کرد.

2.  اکتفا به مداحی و سینه زنی:

آن‌چه که نهضت حسینی را در حال حاضر به شدت تهدید می‌کند، نه عملیات نظامی بر ضد شیعه است و نه اقدامات فرهنگی. بلکه دشمنان تشیع، حرکتی خزنده را آغاز نموده اند که مرحله اول آن حذف نماد روحانیت از مجالس مذهبی است. متاسفانه در حال حاضر برخی از مجالس مذهبی بدون حضور واعظ توان‌مند و روحانی آگاه اداره شده، به حضور مداح اکتفا می شود تا اینگونه القاء نمایند که بدون حضور روحانی نیز می توان مجلس عزاداری برپا نمود. به عبارتی دیگر درست است که این شورها و عشق ها و سینه زنی ها در نهایت موجب تقویت دین است، لیکن اگر این شورها با شعور گره نخورد، و معارف و اهداف عزاداری فراموش گردد، ماندگار نخواهد بود. در حالی که اصل و اساس دین و به ویژه مکتب سرخ تشیع ، معرفت و محبت مبتنی بر آنست چنانکه امیر المومنین(ع) می فرماید: أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُه[8] اول و آغاز دین معرفت او(خداوند) است. به یقین بدون شناخت و معرفت خداوند و ائمه معصومین:  هیچ عملی پذیرفته نمی شود. 

‌ب)- آسیب های دینی:

دقت در اهداف قیام عاشورا نشان می دهد که خون امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خانواده اش تنها برای حفظ دین و ارزشهای متعالی آن بود. امام حسین (ع) در وصیتی به محمد حنفیه به این مهم اشاره می­نماید: أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی  أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)؛[9] من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن از مدینه خارج نشدم. بلکه من بمنظور ایجاد صلح و سازش در میان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر بمعروف و نهى از منکر نمایم. من میخواهم مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب: رفتار نمایم‏.

با توجه به این نکته، باید اذعان نمود که عزاداری هایی که نه تنها در راستای قیام امام حسین (ع)، بلکه در مقابل اهداف آن بزرگوار و مخالف احکام شرع مقدس باشد حرام بوده و فاقد ارزش است. به تعبیر دیگر همانگونه که مسجد ضرار که با اهداف غیر دینی بنا شده بود خراب شد و همانطور که قرآن های بر سر نیزه توسط معاویه قابل اعتنا برای امام حسن(ع) نبود، پر جمعیت ترین و پر هزینه ترین مجالس به نام امام حسین (ع) که خلاف احکام و دستورات باشد، قابل اعتنا نخواهد بود. به عنوان نمونه به برخی آسیب های دینی در ایام سوگواری ابا عبد الله الحسین  (ع)که در اندکی از مجالس و محافل عزاداری مشاهده می شود اشاره می گردد:

1.  ریا:

یکی از عواملى که اعمال انسان را به خطر مى‏افکند یا نابود مى‏سازد، ریا و تظاهر است. قرآن کریم مى فرماید:یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ[10] اى کسانى که ایمان آورده‏اید انفاقها و بخشش‏هاى خود را با منت و آزار باطل نسازید، همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏کند و ایمان به خدا و روز قیامت ندارد.

روایات در مذمت ریا بسیار زیاد است، تا آنجا که آن را نوعى شرک نامیده‏اند. رسول خدا (ص) می فرماید: إِنَّ الْمُرَائِیَ یُدْعَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ یَا کَافِرُ یَا فَاجِرُ یَا غَادِرُ یَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُکَ وَ بَطَلَ أَجْرُکَ فَلَا خَلَاصَ لَکَ الْیَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَکَ مِمَّنْ کُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ[11] شخص ریاکار در روز قیامت با چهار نام صدا زده مى‏شود: اى کافر! اى فاجر! اى حیله‏گر! اى زیانکار! عملت نابود شد، و اجرت باطل گشت، امروز هیچ راه نجاتى ندارى، پاداش خود را از کسى بخواه که از براى او عمل کردى!

باید دقت نمود این شرک خفی در مجالس عزاداری رسوخ ننماید که اگر چنین شود تمام زحمات بانیان و دست اندرکارانی که با چنین نیتی زحمت می کشند، به هدر می رود. در این مجال به دو نمونه از مواردی که امکان ریاکاری وجود دارد اشاره می گردد:

2.دعوت روحانی و مداح معروف:

بسیاری از هیئات و مساجد، سخنرانان و مداحان معروف و شناخته شده را برای استفاده بیشتر از معارف اهل البیت: و بهره جستن از فرصت بیشتر از ایام عزاداری دعوت می نمایند؛ این برنامه همان فرمایش رسول خدا (ص) که: إِذَا مَرَرْتُمْ فِی رِیَاضِ الْجَنَّةِ فَارْتَعُوا قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا رِیَاضُ الْجَنَّةِ قَالَ حَلَقُ الذِّکْرِ فَإِنَّ لِلَّهِ سَیَّارَاتٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَطْلُبُونَ حَلَقَ الذِّکْرِ فَإِذَا أَتَوْا عَلَیْهِمْ حَفُّوا بِهِمْ[12] آنگاه که گذر به بوستان های بهشت کردید بهره مند شوید. گفتند ای رسول خدا بوستان های بهشت کجاست؟ حضرت فرمود حلقه های یاد خدا؛ همانند خداوند فرشتگان بسیاری دارد که به دنبال حلقه های ذکر خدا می گردند وقتی حلقه ذکر یافتند آنها را احاطه می کنند.[13]

اما در مقابل برخی دست اندرکاران هیئات، دعوت از سخنران و مداح معروف را انگیزه ای برای مهم جلوه دادن هیئتی خاص و به رخ کشیدن مراسم، به دیگران می دانند. به همین خاطر گاه شاهد بوده ایم که به خاطر فرصت محدود یک سخنران یا مداح معروف، برنامه عزاداری برخی مساجد یا هیئات در ساعات پایانی شب آغاز و در ساعت یک یا دو بامداد طول می کشد و اکثر عزاداران از فریضه نماز صبح باز می مانند.

 

 

3. ایجاد ترافیک در خیابان ها:

حرکت دسته های عزاداری در خیابان ها و نشان دادن حزن و ماتم در مصیبت سالار شهیدان کار پسندیده ای است. این شکوه و عظمت دسته های عزادار نشانه پای بندی به اصولی است که امام حسین (ع) و یارانش به خاطر آن خون خود را نثار نمودند. در این میان حرکت در خیابان ها مشکلات متعددی برای عبور و مرور سایرین به وجود می آورد. باید توجه داشت که اگر این ترافیک ها به خاطر کثرت جمعیت عزادار بوده و چاره ای جز آن نباشد، لازم است به گونه ای برنامه ریزی شود که در مکانهای پر ترافیک، حرکت سریعتری داشته و مزاحمت برای سایرین را به حداقل برسانند. اما اگر برخی از دست اندرکاران هیئات، دسته های عزاداری را از مسیری و به گونه ای حرکت دهند که منجر به ترافیک شده، عظمت هیئت خاص را به رخ دیگران بکشانند، تا نظرها را به سوی آن هیئت جلب نموده و یا در مقابل هیئتی دیگر خود نمایی نمایند، به یقین برنامه ای حرام و از دیدگاه شرع مقدس اسلام مردود می باشد چرا که عزاداری مستحب و مزاحمت عمدی و ریا و تظاهر حرام می باشد.

4. غلـو:

مساله(( غلو)) در باره پیشوایان یکى از مهمترین سرچشمه‏هاى انحراف در ادیان آسمانى بوده است. سرچشمه این انحراف از آنجا است که انسان علاقه دارد که رهبران و پیشوایان خویش را بیش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود بیافزاید. گاهى نیز این تصور که غلو در باره پیشوایان، نشانه ایمان به آنان و عشق و علاقه به آنها است سبب گام نهادن در این ورطه هولناک مى‏شود. غلو همواره یک عیب بزرگ را همراه دارد و آن اینکه ریشه اصلى مذهب یعنى خداپرستى و توحید را خراب میکند، به همین جهت اسلام در باره غلات سختگیرى شدیدى کرده و در کتب عقائد و فقه غلات از بدترین کفار معرفى شده‏اند.[14] قرآن کریم می فرماید: یهودی ها می گفتند عزیر پسر خداست،[15] مسیحی ها می گفتند عیسی پسر خداست.[16] خداوند درباره این افراد می فرماید: ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُون‏[1(ع)] این سخنى است که با زبان خود مى‏گویند، که همانند گفتار کافران پیشین است خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مى‏یابند؟!

این آیه به همه انسانها هشدار می دهد که نه موسی پسر خداست، نه عیسی پسر خداست، و نه نام فرد دیگری می تواند با نام « الله» همراه شود. همه بنده خدا هستند. امیر المومنین(ع) می فرماید: هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ[18] دو گروه درباره من هلاک شدند، آنها که غلو می کنند[و ما را برتر از مقاممان معرفی می کنند و همچون خداوند می ستایند] و دشمنانی که به ما دشنام می دهند.

از این که این دو گروه، همسنگ هم قرار داده شدند، معنایش این است که هر دو گروه در یک مسیر در حرکتند. متاسفانه طرح مسایل غلوآمیز در عزاداری‌ها مثل لا اله الا فاطمه الزهرا، یا لا اله الا زینب یا حسین اللهی شدن!، و... و از این رهگذر خود را مقدس جلوه دادن از جمله مسایلی است که محتوای عزاداری را با آسیب جدی مواجه ساخته است. اهمیت دوری از افراد و مجالسی که به نام ائمه اطهار: سخنان کفرآمیز بر زبان جاری می سازند تا آنجاست که امام صادق(ع) می فرماید: احْذَرُوا عَلَى شَبَابِکُمُ الْغُلَاةَ لَا یُفْسِدُوهُمْ فَإِنَّ الْغُلَاةَ شَرُّ خَلْقٍ یُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اللَّهِ وَ یَدَّعُونَ الرُّبُوبِیَّةَ لِعِبَادِ اللَّهِ وَ اللَّهِ إِنَّ الْغُلَاةَ لَشَرٌّ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا[19] ازجوانان خود از شر غلات بر حذر باشید مبادا آنها را فاسد کنند همانا غلات بدترین بندگان خدا هستند که عظمت خداوند را تحقیر کرده و ادعای خدائی برای بندگان خدا دارند. به خدا قسم غلات بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکان هستند.

بنابر این، بر اساس آموزه های قرآن و رهنمودهای اولیای الهی، هر اسمی که در کنار نام خداوند متعال قرار گیرد شرک است و باید از گوینده و از مجلسی که از این آموزه های اسلامی دور است، اجتناب کرد.

علاوه بر آنچه گقته شد طرح برخی خوابها و داستانهای ساختگی آسیب جدی برای عزاداران حسینی است چرا که این توهم ها موجب می شود برخی باور کنند که امام حسین(ع) کشته شد و خون داد تا کفاره گناهان عزادارانش باشد. دوستان نادان یا دشمنان دانا نیز بر این طبل تو خالی می کوبند که هر کس بیشتر سینه و زنجیر بزند و عَلَم هیئت را بیشتر راه برده و بیشتر بچرخاند، بهشت برای او تضمین شده است و لو در بیرون هیئت هر گناهی انجام دهد و هر مال حرامی را بخورد. داستان معروف زیر از قبیل همین توهمات است:  مردى که سرِراه مسافران را مى‏گرفت و آدم ها را مى‏کشت و اموال آنان را سرقت می نمود، اطلاع پیدا کرد که قافله‏اى از زوّار حسینى شب از فلان نقطه عبور مى‏کنند، در گردنه‏اى کمین کرد و در حالى که انتظار مى‏کشید به خواب رفت و بدون اینکه متوجه شود، قافله آمد و گذشت. قافله که مى‏گذشت، گرد و غبار بلند شده بود و روى لباسها و بدن او نشست. در همین حال خواب دید که قیامت برپاشده و او را هم به جرم خونهاى ناحقّى که ریخته و مالهایى که دزدیده و امنیتى که سلب کرده است کشان کشان به طرف جهنم مى‏برند. ولى همین که به نزدیک جهنم رسید، جهنم از قبول او امتناع کرد و امر شد او را برگردانید زیرا این کسى است که در وقتى که در خواب بوده، غبار زوّار حسینى بر روى او نشسته است![20] این گونه داستانها و خوابها در حالی بیان می شود که امام حسین (ع) در روز عاشورا به یارانی که بدهی و دِینی بر عهده داشتند اجازه همراهی و کشته شدن در راه دین و مکتب را نداد.

معروف است که حاجب کاشانی اینگونه سرود که:

حاجب اگر معامله حشر با علی است         من ضامنم که هر چه خواهی گناه کن 

بعد در خواب اینگونه مشاهده نمود که به او گفتند: تو مداح خوبی هستی ولی این شعرت بد بود. وقتی او پرسید چه بگویم؟ گفته شد: 

حاجب اگر معامله حشر با علی است         شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن

 3.  خرافات در عزادارى:

در شرایطى که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را در منزوى ساختن مسلمانان به کار گرفته و با انواع حیله ها، سعی در خرافى جلوه دادن اسلام و بی منطق بودن مسلمانان دارند، هرگونه عملی که به نام دین صورت پذیرد و خدای ناخواسته موجبات وهن شیعه و عزادارى را فراهم آورد، ناشایست و گاه حرام می باشد. به عنوان نمونه: در یکی از شهرها مردم در بیرون از شهر، ساعتها به استقبال سماوری ایستاده بودند که برای فلان هیئت عزاداری خریداری شده بود. در برخی شهرها میلیون ها تومان از پول مخصوص عزاداری برای خرید عَلَم و افتخار زیر عَلَم و چرخاندن آن صرف می نمایند و بر بزرگتر بودن آن نسبت به سایر عَلَم ها افتخار می کنند؛ در حالی که بارها برخی از علما بر خرافی بودن آن تاکید نموده اند. برخی دیگر عکس هاى نقّاشى شده منسوب به امام على(ع)، امام حسین(ع)، ابوالفضل العباس(ع)و ... را در مساجد و حسینیه ها نصب می کنند و آن نقاشی ها را دارای احترام دانسته و همراه دسته های عزاداری حمل می کنند. متاسفانه خرافات در عزاداری ها به حدی است که در این نوشتار نمی گنجد اما هر یک از مبلغین موظفند خرافات عزاداری در هر منطقه را به مومنان شناسانده و آثار سوء آن را در برابر دشمنان شیعه بیان نمایند.

4. عزاداری بدون توجه به مسایل شرعی:

گرچه امام حسین(ع) و یارانش تنها برای احیا دین اسلام از جان و مال و خانواده خویش گذشتند برخی از عزاداران به واجبات اهمیت نداده و از گناهان ابا ندارند. تا نیمه های شب عزاداری و سینه زنی می نمایند اما از قضا شدن نماز صبح پروایی ندارند. نذرهای متعددی برای اطعام به عزاداران انجام می دهند اما وجوهات شرعی را نمی پردازند. برخی _ بدون توجه و آگاهی_ درآمد حاصل از راه کسب حرام خویش را در مجلس عزای امام حسین (ع)خرج می کنند. با اینکه حق الناس بر عهده دارند و یا به دیگران بدهکارند و توانایی پرداخت دارند، اما از پرداخت بدهی، خودداری می کنند و در مقابل بی وقفه در هیئات و عزاداری زحمت می کشند و هزینه می کنند. آنان بر این نکته توجه ندارند که حتی امام حسین(ع) حاضر نشد در سرزمین کربلا بدون اجازه مالکین آن بجنگد. به همین خاطر در سومین روز حضور در کربلا، قسمتی از آن سرزمین را که هم اکنون قبر مطهرش در آن قرار دارد از صاحبانش خریداری نمود تا در زمینی که احتمال دارد صاحبانش راضی نباشند جنگ ننماید.[21] و روز عاشورا در بحرانى ترین شرایط، حتّى به بدهکارى هاى اصحاب و یاران خود به مردم توجّه داشت و اجازه نداد بدهکاران همراه او پیکار کنند و شهید شوند؛ مبادا حقوق مردم از دست برود. موسى بن عمیر از پدرش نقل مى کند که امام(ع) (در روز عاشورا) به من فرمود: نادِ أَنْ لا یُقْتَلَ مَعی رَجُلٌ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ نَادِ بِها فِی الْمَوالی فَإِنّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)یَقُولُ: مَنْ ماتَ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ أُخِذَ مِنْ حَسَناتِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ؛[22] (میان همه یارانم) اعلام کن هر کس دیْنى بر عهده دارد با من کشته نشود؛ زیرا که من از رسول خدا(ص)شنیدم فرمود: «هر کس از دنیا برود و دَیْنى بر ذمّه داشته باشد، از حسنات وى در فرداى قیامت برداشته مى شود».

در نقل دیگری آمده است مردى برخاست و گفت: همسرم پذیرفته است که بدهکاری من را بپردازد. امام(ع) پاسخ داد: کفالت آن زن چه فایده اى دارد؟ آیا او قدرت دارد چنین کند؟.[23]

موارد دیگری که در برخی عزاداری ها انجام می پذیرد و مورد تایید شرع مقدس نمی باشد عبارتست از:

.*برای آماده سازی تکیه عزا، کوچه یا خیابان را چند شبانه روز مسدود نموده برای مردم مزاحمت ایجاد می کنند.

*.فرش، بلندگو، وسائل آشپزی و... (به شرطی که وقف استفاده در مسجد باشد) را از مسجد بیرون برده و در حسینیه و ... استفاده می کنند.

*. در هر ساعتی از شبانه روز به خود اجازه می دهند صدای سخنرانی و عزاداری را از بلندگوی مسجد پخش نمایند و حتی در نیمه شب با صدای طبل در خیابان ها حرکت نمایند. گاه مشاهده می شود نماز جماعت را برای آماده سازی مسجد برای عزاداری تعطیل نمایند و یا در هنگام اذان، صدای مداحی و نوحه سرایی از بلندگوی مسجد پخش نمایند. در حالی که به طور قطع، مردم آزاری از طریق بلندگوی مساجد و هیئات، و ممانعت از حضور افراد در مسجد حتی برای نماز فرادی، حرام است.

.*برخی از مداحان و معدودی از سخنوران، عزاداری سالار شهیدان را مکانی مناسب برای کسب درآمد دانسته و متناسب با تورم، قیمت رابالا می برند و به اصطلاح قرارداد می بندند! چنین افرادی با برخوردی کاسبکارانه با معارف، مدایح، مراثی اهل بیت:،  همانند کالا برخورد می کنند. در حالی که امام باقر(ع) می فرماید: یَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَسْتَأْکِلْ بِنَا النَّاسَ فَلَا یَزِیدَکَ اللَّهُ بِذَلِکَ إِلَّا فَقْرا[24] از راه ما ارتزاق نکن که خداوند بر فقرت خواهد افزود. به تعبیر دیگر امام سفارش می نماید که از راه ما - حدیث ما، محبت ما و مانند آن- ارتزاق نکن.

ناگفته نماند بسیاری نیز تنها برای خدا در عرصه نشر معارف و گسترش فضایل و مناقب اهل بیت: تلاش می کنند و هیچگاه برای نشر معارف اسلامی مبلغی تعیین نمی نمایند و مردم از سر عشق و ارادت به خاندان عصمت و طهارت و سپاسگزاری از زحمت و تلاش آنان، هدیه ای را به آنان تقدیم می نمایند.

* .اظهار مطالب موهن درباره اهل بیت: و حرکات ذلت بار علاوه بر حرمت، بهانه بدست دشمنان اسلام و تشیع می دهد. این بهانه موجب می شود اصل مکتب تشیع زیر سئوال رود به عنوان نمونه: برخی (قلاده سگ به گردن انداخته( یا)صدای سگ در می آورند) یا اشعاری یا کلماتی همچون زینب مضطر و... امام زین العابدین بیمار و... بر زبان جاری می سازند در حالی که در مکتب اسلام و اهل بیت : ذلت جایگاهی ندارد: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ[25] و آن بزرگواران ذلت و خواری را برای پیروانشان نمی پسندیدند: لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ؛[26] سزاوار نیست مؤمن خود را ذلیل کند؛  مخفی نماند که تواضع و ابراز محبت به اهل بیت: ذلت نیست. در بعضى از جلسات مداحى نیز از مدح‏ها و تمجیدهاى‏ بى معنا استفاده می شود که نه تنها بیان کننده مقام و منزلت آنان در پیشگاه خداوند متعال نیست بلکه سبب تحقیر آنان می گردد. مثلا درباره حضرت اباالفضل (ع) تعریف از چشم و ابروى‏ آن بزرگوار می کنند در حالی که  ارزش اباالفضل به چشم هاى‏ قشنگش نبوده است. ارزش اباالفضل ‏العباس به جهاد و فداکارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست، بر لب آب بودن و آب نخوردن ‏در عین تشنگى است بدون این که شرعاً و عرفاً هیچ مانعى وجود داشته باشد.  

5. طولانی شدن برنامه عزاداری و سینه‏زنی:

بررسی سخنان معصومین:نشان می دهد که شب زنده داری و احیاء برای شب های خاصی مورد تاکید قرار گرفته است و به یقین احیاء این شب ها نیز به شرطی دارای اجر و پاداش خواهد بود که همراه با معصیت همچون قضا شدن نماز صبح نگردد. اما برخی بر این باورند که هر چه عزاداری به نصف شب و اوایل صبح نزدیک تر باشد پاداش بیشتری دارند و لو اینکه تعداد زیادی از مردم نماز صبحشان قضا شود. در حالی که چنین برنامه ای در سیره اولیای الهی و علما سابقه ندارد. بهترین نمونه عزاداری در دفتر مقام معظم رهبری برگزار می شود که پس از نماز مغرب و عشاء آغاز و ضمن بیان چند دقیقه احکام، سخنرانی، عزاداری و سینه زدن کمتر از یک ساعت و نیم طول می کشد.

علاوه بر آنچه گفته شد استفاده از قمه برای اظهار عزاداری، زنجیرهایی که به بدن آسیب رسانده و خون جاری می سازد و... از مواردی است که علاوه بر مذمت اولیای گرامی اسلام و علمای دین، موجب سوء استفاده دشمنان اسلام بر علیه مسلمانان به ویژه پیروان اهل بیت : می گردد. برای نمونه اگر روایتی بر استحباب قمه زنی وجود داشت( که هیچ روایتی در این باره وجود ندارد) و اگر اضرار به نفس در اسلام حرام نبود و اگر فتوای حرمت قمه زنی از علما شنیده نشده بود، باز این عمل( حداقل در شرایط کنونی) شایسته نبود چرا که این عمل باعث شده است دشمنان، شیعه را فاقد احساس انسانی و افرادی خونخوار و ... معرفی نمایند و با این حربه، تبلیغات گسترده ای بر علیه شیعه راه انداخته و عکس ها و فیلم های متعدد را برای اثبات ادعای خود پخش نمایند.[82] توجه به این نکته نیز ضروری است که برخی با این ادعا که برخی از فقهاى پیشین5 درباره قمه سکوت کرده و حرمتی برای آن ذکر ننموده اند، به این عمل پای می فشرند در حالی که لازم است توجه داشته باشند که اگر آن بزرگان نیز در عصر و زمان ما بودند و عواقب سوء داخلی و خارجی این برنامه را مشاهده می نمودند، مسلّماً نظر دیگرى ابراز می نمودند.

‌ج. آسیب های اجتماعی:

گرچه در دین مبین اسلام، عزاداری سالار شهیدان مورد سفارش بسیاری قرار گرفته است، اما هیچکس حق ندارد که به بهانه این امر مهم، اصول اخلاقی و اجتماعی را زیر پا نهاده و  هر امر خلاف شرع و خلاف عرفی را به نام دین انجام دهد. برخی از این آسیب ها عبارتست از:

1. ذبح حیوانات در خیابان و آلوده نمودن معابر عمومی:

ذبح حیوانات در خیابان و در مقابل دسته های عزاداری و نجس نمودن معابر عمومی از مشکلاتی است که برخی از افراد به وجود می آورند. ناپسندتر آنکه برخی هیئات برای کشتن شتر یا گاو در مقابل دسته عزادار، ساعتها عبور و مرور را متوقف کرده و مشکلاتی را برای مردم به وجود می آورند. در حالی که اگر این حیوانات نذر اطعام عزاداران حسینی است و هدف آن ریا و تظاهر و نشان دادن کمی و کیفی آنها به دیگران نیست، ضرورتی به آلوده نمودن معابر عمومی نیست و در هر جایی قابل ذبح می باشد و اگر نذر کنندگان، اصرار بر ذبح نذر در مقابل هیئت عزادار دارند، می توان همه احشام نذری را در مقابل دسته عزادار و البته در مکانی که علاوه بر امکان تطهیر خیابان، مزاحمتی برای سایرین نداشته باشد، ذبح نمود.

2. چشم و هم‏چشمی و رقابت در عزاداری:

چشم و هم چشمی یکی از پدیده های زشت اجتماعی است که مشکلاتی بسیاری را مخصوصا در بین خانواده ها به وجود آورده است. زشتی این پدیده، زمانی به نهایت می رسد که پا به عرصه مذهب گذارده و اخلاص را از آن دور نماید. متاسفانه در برخی شهرها دعوت از سخنران، دعوت از مداح، نوع قربانی هایی که برای هیئت عزاداری انجام می پذیرد، نوع پذیرایی و اطعامی که از عزاداران صورت می گیرد، و حتی مقدار پولی که به مداح و سخنران پرداخت می شود از روی چشم و هم چشمی است. این رقابت ناسالم و مذموم علاوه بر دور نمودن بانیان و دست اندرکاران از اخلاص، تاثیرات و معنویت خاص این مجالس را نیز از بین می برد.

3. گرفتن پول با رودربایستی:

سهیم شدن در اجرای بهتر مراسم مذهبی و کمک مادی و معنوی از جمله راه های تعظیم شعائر الهی است. در این میان هر کس بر اساس توانایی و عشق و علاقه از مال و وقت خود در این راه صرف می نماید. اما این بدان معنی نیست که هر کس به هر دلیلی به این برنامه ها کمک مادی یا معنوی نکرد کار حرامی  انجام داده باشد تا مورد ملامت دست اندرکاران قرار گیرد. بنابر این مناسب است در همه برنامه های مذهبی حتی مسجد و عزای حسینی، به گونه ای درخواست کمک نشود که افراد با اکراه و اجبار و برای حفظ آبرو کمک نمایند.

د. آسیب شناسی روحی روانی:

یکی دیگر از آسیب های برخی مجالس عزاداری سالار شهیدان که کمتر به آن پرداخته شده است، آسیب های روحی روانی است. گرچه این آسیب به خودی خود از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، اما اگر به عواقب آن دقت شود، مشخص خواهد شد که آسیب بزرگ دینی نیز به شمار می رود. برای روشن شدن موضوع به دو نمونه رایج در مجالس عزاداری اشاره می شود:

1. سیاه پوش نمودن کامل مساجد:

مسجد بهترین مکان برای آرامش قلبها و پناهگاهی برای زندگی پر تلاطم شهر به شمار می­آید. آمار نشان دهنده آنست که آرام­ترین انسانها از نظر روانی انسانهای مسجدی و افرادی که با دعا و نیایش مانوس می­باشند، هستند و این بخاطر آنست که مسجد محل ذکر و یاد خداست و خود این مکان به انسان آرامش می­دهد. امام صادق(ع) به مسلمانان سفارش می‌کنند که به هنگام رویارویی با مشکلات و اندوههای دنیوی، به نماز و مسجد پناه ببرند؛ چنانچه می‌فرمایند: مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَیَرْکَعَ رَکْعَتَیْنِ یَدْعُو اللَّهَ فِیهِمَا أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ یَقُولُ: ) وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ(؛[28] «هنگامی که اندوهی از اندوههای دنیا یکی از شما را فرا گرفت، چه می‌شود که وضو گرفته به مسجد داخل شده و دو رکعت نماز بخوانید و در آن دو رکعت، خدا را خوانده و دعا نمایید؛ مگر نشنیده‌ای که خدا می‌فرماید: و با صبر و نماز یاری جویید».

بنابر این هیچ کس مجاز نیست این آرامش و سکون را بر هم زده و موجب اضطراب و دلهره حتی یک کودک را فراهم نماید. اما عدم توجه مدیریت مسجد[29] سبب می­شود برخی متولیان مسجد در ماه محرم و صفر همه مسجد را سیاه پوش ­کنند و مسجد را به حسینیه تبدیل نمایند به گونه­ای که درون یکی از مساجد به مدت دو ماه خیمه عزا به پا شده بود و علاوه بر کم شدن نور مسجد، جز سیاهی چیزی از در و دیوار مسجد نمایان نبود. در حالی­که این قبیل برنامه­ها درون مسجد، تاملاتی را به وجود می­آورد از جمله آنکه: در هیچ جایی از سیره ائمه اطهار: سیاه پوش نمودن مسجد سابقه ندارد.

با روحیه همه افرادی که به مسجد رفت و آمد دارند سازگار نیست و آرامش درونی برخی از افراد همچون کودکان، بیماران اعصاب و روان و برخی زنان باردار را بر هم می­زند و دلزدگی برخی کودکان از این محیط سیاه و پر از حزن و اندوه را به همراه دارد. همچنین تاکید اسلام بر همراه داشتن زینت در مسجد، به خاطر آنست که انسان فطرتاً از زینت لذّت مى‏برد و با زینت به مسجد رفتن، سبب‏ ایجاد جاذبه و ترغیب عملى دیگران به آمدن در آنجاست. در حالی که سیاه پوش نمودن کامل مسجد سبب گریزان نمودن برخی افراد همچون کودکان و کسانی است که برای اولین بار در مسجد حاضر می­شوند.بنابر این مناسب است به خاطر تعظیم شعائر و نیز رعایت روحیه برخی افراد، در ایام عزاداری نشانه­های عزاداری مثل استفاده از کتیبه اشعار محتشم و یا چند پرچم سیاه استفاده شود.

 2. خاموش نمودن چراغ های مسجد در هنگام عزاداری:

نکته قابل تأمل دیگر تاریک نمودن و خاموش کردن همه چراغ­های مسجد در زمان مداحی و عزاداری است. گرچه شاید این عمل به خودی خود مشکلی نداشته باشد، اما به یقین اطفال بسیاری را از این محیط تاریک، همراه با گریه و ناله می­ترساند و نه تنها والدین خود را مجبور به ترک مسجد می­نماید، بلکه گاه تا مدتها و حتی در نوجوانی و جوانی از مسجد و مجالس عزاداری گریزان می­نماید. بنا بر این مناسب است نور مسجد مخصوصا در قسمت بانوان به طور کلی خاموش نگردد.

خلاصه آنکه برای مقابله با آسیب های عزاداری که به برخی از آنها اشاره شد توجه به چند نکته ضروری است:

1.  باید این آسیب ها آن قدر از سوی بزرگان و مبلغان مطرح شود که ناهنجاری و ضد ارزش بودن اینها به صورت یک گفتمان و فرهنگ در آید.

2.  بیان آسیب های عزاداری علاوه بر آگاه نمودن مردم، زبان دشمنان تشیع را بسته و دشمنان اسلام و مذهب را در اجرای نقشه های شومشان ناکام می گذارد.

3.  گر چه لازم است پیوسته این آسیب ها بیان و مورد نقد مستقیم و غیر مستقیم قرار گیرد، اما باید مراقب بود بیان و نقد این آسیب ها به اصل عزاداری آسیب نرساند. نباید به گونه ای انتقاد کرد که برپا کننده و شرکت کنندگان در این مجالس به کلی دلسرد شوند.

و کلام آخر آنکه حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خاتمی از قول مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نقل می کرد که: اگر این آسیب‌هایی که در برخی مجالس عزاداری هست ادامه یابد من بر اصل کیان تشیع احساس خطر می کنم. شبیه این اظهار نظر را آیت الله العظمی مکارم داشتند و می فرمودند اگر این روند ادامه یابد، بیم آن می رود که روند مجالس عزاداری به دست کسانی بیفتد که اصلاً اهلیت ندارند.

پی نوشت:

[1]  . وسائل الشیعه، حر عاملى، مؤسسه آل البیت:، قم، اول، 1409ق، ج14، ص 501

[2] . الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، دوم، 1403 ق، ج 2، ص 635

[3] . شوری/ 23

[4] . صحیفه امام، ج‏13، ص 323

[5] . صحیفه امام، ج‏10، ص 122

[6] . الکافی، ثقة الاسلام کلینى، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1365 ش، ج 1، ص 32

[(ع)] . مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏1(ع)، ص 111

[8] . نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه محمد دشتی، دفتر تبلغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم ، اول، 1384ش، ص20 خطبه اول

[9] . مناقب آل أبی طالب(ع)، ابن شهرآشوب مازندرانى، انتشارات علامه، قم، 13(ع)9 ق، ج 4، ص 89

[10] . بقره /264

[11] . امالی، شیخ صدوق، انتشارات کتابخانه اسلامیه، چهارم،1362 ش، ص 581

[12] . منیةالمرید، شهید ثانى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1409 ق، ص 106

[13] . به یقین ثواب اینگونه مجالس که در روایت به «ریاض الجنه» تعبیر شده، به شرطی است که عامل گناهان دیگر مزاحمت برای دیگران با موجب ترک واجبی نگردد.

[14] . تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الإسلامیه، تهران، اول، 13(ع)4ش، ج‏4، ص 221

[15] .توبه/30

[16] .توبه/30

[17)] . توبه/30

[18] . نهج البلاغه، حکمت 11(7)

[19] . امالی، شیخ طوسى، انتشارات دارالثقافة، قم، 1414 ق، ص 650

[20] . مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏1(ع)، ص 58(ع)(با کمی ویرایش)

[21] . مجمع البحرین، فخر الدین طریحى، تحقیق سید احمد حسینى، ‏کتابفروشى مرتضوى، تهران، سوم، 13(7)5 ش‏، ج‏5، ص 461

[22] . موسوعه کلمات امام حسین ع، موسسه تحقیقاتی امام باقر(ع)، انتشارات دار المعروف، قم، سوم، 1416ق، ص41(7)؛ احقاق الحق، علامه سید نور الدین حسینی مرعشی، تعلیق آیت الله العظمی مرعشی نجفی، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1406ق، ج19، ص429

[23] . احقاق الحق، ج 19، ص 430

[24] . امالی، شیخ مفید، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید، قم، 1413 ق، ص 182

[25] . عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است(منافقون/8)

[26] . مشکاه الانوار، ابوالفضل على بن حسن طبرسى، کتابخانه حیدریه نجف اشرف، 1385 ق، ص 244

[27] . جستجو در اینترنت درباره قمه زنی و عکس ها و فیلم های مرتبط با این موضوع گویای سوء استفاده دشمنان از موضوع قمه زنی و وهن دین و مذهب می باشد.

[28]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، فضل بن حسن‏ طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، تهران‏،1372ش، ج‏1، ص721

[29] . معظم رهبری می فرمود: مسجد یک مدیر طبیعی دارد و آن هم امام آنست.( آیین امامت مسجد، تقی قرئتی، ص 37

 

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قلم طلایی

توصیه‌های رهبر انقلاب امام خامنه ای (مدظلعه العالی) به هیئات مذهبی

گفتاری ازمسئول ستادمرکزی هیئت رزمندگان اسلام

توصیه‌­هایی که رهبری در مورد هیئات مذهبی مطرح می­‌کنند، زیاد و متنوع است اما می‌توان آن‌ها را به‌طور کلی در شش دسته طبقه‌بندی کرد

هیئت‌های مذهبی دارای چند ویژگی هستند که آنها را از سایر تشکل‌ها و جمع‌ها جدا می‌سازد: اولین ویژگی‌شان این است که توسط مردمی که علاقه‌مند به اسلام و ائمه‌‌ی طاهرین علیهم‌‌السلام هستند اداره می‌‌شوند و بر محور عشق به ائمه‌ی طاهرین علیهم‌‌السلام تشکیل شده‌‌اند. ویژگی دوم این است که هزینه‌­های این هیئت‌­ها توسط خود مردم تأمین می­‌شود و نه دستگاه‌های دولتی و حکومتی. ویژگی سوم هم این است که سه عنصر (مردم)، (روحانیت) و (مداح) در این هیئت‌­ها جمع شده‌‌اند. (مردم) هیئت را تشکیل می­‌دهند و هزینه‌­هایش را تأمین می‌­کنند، (روحانی) به‌عنوان کسی که معرفت و محبت به ائمه علیهم‌‌السلام را گسترش می‌‌دهد، و (مداح) هم به‌‌عنوان هنرمندی که می‌­تواند این محتوا را به دل و جان مردم منتقل کند در هیئت حضور دارد.هیئت‌های مذهبی در طول تاریخ به‌‌خصوص در طول تاریخ تشیع در ایران، عامل اصلی گسترش فرهنگ اسلامی در بین مردم و نهادینه کردن آن بوده‌‌اند. رهبر معظم انقلاب راجع به این موضوع فرموده‌اند: «ما مسلمان‌ها و به‌خصوص ما شیعیان، امتیازی داریم که دیگر ملیت‌ها و ادیان این امتیاز را به قدر ما ندارند و آن عبارت است از اجتماعات دینی که به شکل روبه‌رو، چهره به چهره، نفس به نفس تشکیل می‌شود که این را در جاهای دیگر دنیا و در ادیان دیگر کمتر می‌شود پیدا کرد. هست؛ نه به این قوّت، نه به این وسعت، نه به این تأثیرگذاری و محتواهای راقی.(04/04/1387 )
۱. فضای هیئت: 

درباره‌ی فضای جلسات، حضرت آقا معتقدند که باید تلفیقی از عنصر (منطق) و (عاطفه) باشد. ایشان معتقدند اساس حرکت تشیع بر (منطق قوی) و (عواطف) استوار است. یعنی اگر جلسه‌‌ای باشد که بحث­‌های استدلالی آن زیاد باشد، اما بحث‌‌های محبتی و عاطفی آن کم باشد، این جلسه معمولاً نمی‌­تواند مخاطب را جذب خودش کند. افراد معمولاً سراغ جلسه‌‌ای می­‌روند که بخشی از آن استدلال باشد و بخشی هم عاطفه. این امتزاج عاطفه و استدلال همیشه مورد تأکید رهبر انقلاب بوده است. ایشان فرموده‌‌اند: ((اولاً اساس حرکت عمومی تشیع علاوه بر منطق قوی بر عواطف بود. از روز اول تا امروز در کنار عقل، عشق حضور جدی داشت؛ برای همین هم حرکت تشیع نابود نشد یعنی از بین نرفت و الا باید صد مرتبه در امواج متلاطم سیاست‌های متعرض و عنان­‌آلود نابود شده بود. منطق قوی است. یعنی صرف عواطف نیست، اما منطق تنها هم نیست. عواطف هم با آن درآمیخته است. این از آن‌جاهایی است که عقل و عشق با هم می‌­سازد(20/07/1381 )

درباره‌ی فضای جلسات، حضرت آقا معتقدند که باید تلفیقی از عنصر ((منطق)) و((عاطفه)) باشد: (اولاً اساس حرکت عمومی تشیع علاوه بر منطق قوی بر عواطف بود. از روز اول تا امروز در کنار عقل، عشق حضور جدی داشت؛ برای همین هم حرکت تشیع نابود نشد یعنی از بین نرفت. منطق قوی است. یعنی صرف عواطف نیست، اما منطق تنها هم نیست. عواطف هم با آن درآمیخته است)

۲. منبر:

ایشان در جلسه‌ای در جمع فعالان هیئت‌‌های رزمندگان اسلام درباره‌ی اهمیت و کارکرد منبر در هیئت فرمودند: هیئت‌‌های مذهبی باید کلاس درس باشد. یعنی این‌طور می­‌فرمایند که اگر کسی ۱۰ جلسه یا یک دهه رفت پای منبری نشست، آخر دهه احساس کند یک مطلب را فهمیده است. مثلاً فهمیده باشد که خواص و عوام عاشورا چه کسانی بودند و چه موضوعاتی موجب شد تا عده‌ای در برابر امام معصوم علیه‌السلام قرار بگیرند و او را به شهادت برسانند. لذا ایشان در مورد بحث منبر می­‌فرمایند که عزاداری را واقعاً به معنای حقیقی کلمه باید به صورت کلاس درس دربیاوریم. این حالت را ما الان کم می‌­بینیم، به‌خصوص در هیئت­‌ها کم مشاهده می‌­شود. این جزو نقص­‌های کار کنونی کشور ما است. این همه مجالس عزا و این همه مناسبت‌­های مربوط به وفات و شهادت و موالید ائمه علیهم‌السلام که اجتماعات مردم را به صورت طبیعی به وجود می­‌آورند یک فرصت بسیار بزرگی است و فرمودند از این فرصت­‌ها باید شما استفاده کنید(02/08/1386 )

۳. هیئت نباید سکولار باشد:

در جلسه‌ای که سال گذشته اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام خدمت حضرت آقا رسیدند، بنده صحبت کردم و اشاره داشتم که ما در هیئت­‌ها به شعرا و سخنرانان خودمان گفتیم که باید به دغدغه­‌های نظام اسلامی که دغدغه‌ی مردم هم هست پرداخته شود و از این جلسات باید برای بصیرت‌‌افزایی استفاده شود. ایشان هم بعداً در خلال صحبت خود به همین موضوع اشاره کردند و فرمودند: «یک نکته هم همین مطلبی است که آقای نجات اشاره کردند که درست هم هست. هیئت‌ها نمی‌توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. این‌که آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. یعنی هیئت این نیست که به سیاست کاری نداشته باشد؛ چون بعضی سخنران­‌ها عادت کردند که می­‌گویند ما سیاسی نیستیم. رهبر انقلاب معتقدند این عبارت، عبارت صحیحی نیست. ایشان فرموده‌‌اند: (یکی از خصوصیات ائمه‌ی طاهرین این بوده که همه‌ی آن‌ها مبارزین و مجاهیدن فی‌سبیل الله بودند. یکی از ائمه‌ی طاهرین را سراغ ندارید که این‌ها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد.)(۱۳۸۲/۸/۲) این آموزه و این خط همان عاملی است که موتور محرکه‌ی شیعه را به کار انداخته است و ما بعد از ۱۳۰۰ سال از ظهور اسلام، شاهد هستیم پرچم شیعه در مناطقی از جهان اسلام بلند شده و این مسأله باعث عصبانیت سیاسیون، متعصبین و متحجرین منطقه و جهان شده است. ما قبل از انقلاب با تمسک به همین آموزه‌‌ها مبارزه می‌­کردیم. شهادت‌­طلبی‌‌ها و مبارزه‌ی ما با طاغوت از همین منبرها شروع ‌شد. یعنی این‌که حضرت امام رحمه‌الله عصر روز عاشورای سال ۴۲ تشریف می‌­برند به مدرسه‌ی فیضیه و آن منبر معروف خود را می‌روند و خطاب به شاه می­‌گویند که ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌‌کنم، دست از این اعمال و رویه بردار، من میل ندارم که اگر روزی ارباب‌‌ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگزاری کنند؛ ‌ من نمی‌‌خواهم تو مثل پدرت بشی و شروع می­‌کنند به شاه نصیحت کردن. بنابراین حضرت امام در برهه‌‌های مختلف از عاشورا و تاسوعا و اربعین و محرم و صفر استفاده کردند برای پیروزی نهضت علیه رژیم. این یعنی هیئت سیاسی.همچنین پس از پیروزی انقلاب هم ما از این ظرفیت استفاده کردیم. یعنی ما در دفاع مقدس با تمسک به مبارزه و شهادت­‌طلبی ائمه علیهم‌‌السلام بود که رزمندگان خودمان را تشویق می­‌کردیم؛ رزمندگان ما با سربندهای «یا فاطمة‌الزهرا» و «یا حسین» به جبهه‌ها ‌رفتند و در آن‌جا هم می‌­گفتند که ما می‌­خواهیم همان‌طور که امام حسین علیه‌‌السلام شهید شد، ما هم شهید بشویم.پس معرفت‌زایی و شناخت باید از مهمترین کارکردهای هیئت­ باشد. یکی از مهم‌ترین کارها این است که به مردم بگوییم «هویت حسینی» و «هویت یزیدی» در دوران حاضر مربوط به چه کسانی است. چنان‌چه رهبر انقلاب فرموده‌اند: «فهمیدن قضیه‌ی عاشورا فقط در تاریخ نیست، در هر زمانی باید دید عناصر تشکیل‌دهنده‌ی هویت یزیدی کجا پیدا می‌شود؟ آن‌‌گاه در مقابلش باید عناصر تشکیل دهنده‌ی هویت حسینی را به میدان آورد. منبر باید انسان‌ساز باشد، اندیشه‌ساز باشد. روضه و نوحه و سینه‌زنی باید فضا را از مسائل زنده‌ی حسینی، معرفت و آگاهی پر کند)23/01/1387

((معرفت‌زایی)) و ((شناخت)) باید از مهمترین کارکردهای هیئت­ باشد. رهبر انقلاب فرموده‌اند: (فهمیدن قضیه‌ی عاشورا فقط در تاریخ نیست، در هر زمانی باید دید عناصر تشکیل‌دهنده‌ی هویت یزیدی کجا پیدا می‌شود؟ آن‌‌گاه در مقابلش باید عناصر تشکیل دهنده‌ی هویت حسینی را به میدان آورد. منبر باید انسان‌ساز باشد، اندیشه‌ساز باشد. روضه و نوحه و سینه‌زنی باید فضا را از مسائل زنده‌ی حسینی، معرفت و آگاهی پر کند.)

۴. مداح هیئت:

راجع به مداحی به‌‌طورکلی نظر رهبر انقلاب این است که اگر محتوای شعر و نوع خواندن آن مداح هنرمندانه باشد بعضاً تأثیرش از دو یا سه منبر هم بیشتر است. بارها ایشان در صحبت‌­های خود فرموده‌اند که مداح باعث ((معرفت‌‌افزایی)) به افراد می‌­شود. ایشان مداحی را (جوشاندن چشمه­‌های عواطف در دل‌­ها) می­‌دانند: ((مداحی، معرفت‌افزائی است. مداحی، پراکندن معرفت و حکمت و امید و عقیده‌ی راسخ است. مداحی، جوشاندن چشمه‌های عواطف در دل‌ها است؛ با استفاده‌ی از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا)) 11/02/1392

یک موقع یک فردی راجع به واقعه‌‌ی کربلا داستانی می‌­گوید که داستانش، هم خیلی زیبا و هم خیلی حزن‌­انگیز است؛ آن فردی هم که می­‌شنود متأثر می‌­شود؛ اما یک فرد دیگری می­‌آید همین داستان زیبا را تبدیل به فیلم یا تئاتر یا یک اثر هنری می‌­کند و آن وقت خیلی اثر می­‌گذارد بر قلوب انسان‌ها؛ اثری که درازمدت است. کار مداح هم مانند کار یک هنرمند است که یک موضوع را با استفاده از نوا و صدای خوش و هنرمندانه به مخاطب عرضه می‌کند که موجب اثرگذاری بیشتر آن می‌شود. رهبر انقلاب در یک جایی فرموده‌اند: «در کار مداحىِ شما چند چشمه‌ی هنری وجود دارد: شعرتان هنر است؛ صدایتان هنر است؛ آهنگی که انتخاب می‌کنید، هنر است؛ اشارات و کارهایی که انجام می‌دهید، هنر است لذا می‌گویند در مداحی، شعر خوب و هنرمندانه خواندن بسیار مهم است.19/07/1377

 

 

۵. اشعار مداحی:

راجع به بحث شعر، حضرت آقا می‌­گویند شعری را قبول داریم و می‌­گوییم که این شعر برای مجلس امام حسین علیه‌السلام خوب است که واجد چند خصوصیت باشد. فرموده‌‌اند شعر باید ((محکم))، ((قوی))، ((خوش‌‌­مضمون)) و ((قانع‌کننده)) باشد: (شعر شما باید خوب، محکم، قوی، خوش مضمون و قانع‌کننده باشد. گاهى قصیده‌اى که شما مى‌خوانید، به اندازه‌ی چند منبرِ یک منبرىِ خوش بیان تأثیر مى‌گذارد. گاهى یک بیت شعرِ بجا به قدر یک کتاب قیمت دارد. اینها آسان و مجانى به‌دست نمى‌آید. انسان باید زحمت بکشد، کار و تلاش کند، شعر خوب را بیابد، آن را حفظ کند و بخواند.19/07/1377

درباره‌ی سبک‌هایی که مداحان انتخاب می‌کنند نیز ایشان توصیه‌هایی دارند. اولین نکته‌ ((توجه به موسیقی اصیل ایرانی)) است؛ ایشان معتقدند بسیاری از گوشه‌‌های موسیقی ایرانی برگرفته از مرثیه‌‌ها و مداحی­‌ها است. نکته‌ی بعدی ((پرهیز از تقلید غلط از سبک‌های غربی)) است. به همین دلیل به مداحان توصیه می‌کنند که خودتان آهنگ بسازید.

درباره‌‌ی خصوصیت دیگر شعر فرموده‌‌اند که باید دارای مفاهیم اسلامی باشد و صرف قشنگ و جذاب بودن کفایت نمی‌کند. مثلاً بعضی از اشعاری را که مداحان می‌­خوانند قشنگ است و آدم خوشش می­‌آید، اما هیچ مفهوم اسلامی همراهش نیست. افراد هم می‌­آیند و همراهش گریه می‌­کنند اما معرفتی در آن نهفته نیست. به همین دلیل ایشان فرموده‌اند: «یکی از چیزهایی که باید در این اشعار باشد، عبارت از مفاهیم بلند اسلامی - مثلاً در باب توحید یا نبوت - است. بهترین اشعار قدما در باب توحید و نبوت، همین مدایحی است که شعرای بزرگ ما در مقدمه‌ی دیوان‌ها و مثنوی‌هایشان ذکر کرده‌اند و گفته‌اند.28/06/1368
 
۶. سبک و آهنگ مداحی:

درباره‌ی سبک‌هایی هم که مداحان برای سرود‌ها و نوحه‌های خود در ایام ولادت و شهادت انتخاب می‌کنند نیز ایشان توصیه‌ها و نکاتی دارند. اولین نکته‌­ای که ایشان راجع به سبک روی آن تأکید دارند، «توجه به موسیقی اصیل ایرانی)) است؛ ایشان معتقدند بسیاری از گوشه‌‌های موسیقی ایرانی برگرفته از مرثیه‌‌ها و مداحی­‌ها است. یعنی بسیاری از موسیقی­‌هایی که الان مرسوم است و آهنگسازان ما در دستگاه‌­های مختلف می‌‌سازند، برگرفته از مرثیه‌­های مداحی‌های قدیمی در ایران است. بنابراین مداحان می‌توانند از این موسیقی اصیل سنتی ایران که اتفاقاً دارای تنوع زیادی هم هست برای ساخت سبک‌ها و آهنگ‌های خود استفاده کنند: «ما در قدیم از زبان موسیقی‌دان‌های معروف شنیده بودیم که می‌گفتند موسیقی اصیل ایرانی را نوحه‌خوان و شبیه‌خوان‌ها حفظ کرده‌اند؛ موافق‌خوان، مخالف‌خوان، علی‌اکبرخوان، قاسم‌خوان. هر کدام یک دستگاهی را به اینها می‌دادند که باید در آن دستگاه بخوانند. این موجب شد که موسیقی نانوشته‌ی ایرانی - که نه نُت داشت، نه نوشته داشت و نه چیز دیگری داشت  بتواند برسد به دست کسانی که اینها را با نُت و شیوه‌های جدید بتوانند ثبت و ضبط کنند.14/04/1386                                                       
نکته‌ی بعدی ((پرهیز از تقلید غلط از سبک‌های غربی)) است. ایشان معتقدند از سبک­‌های غربی باید پرهیز شود و در جاهای مختلفی بر این موضوع تأکید کرده‌اند: ((خواننده‌ی جلسه‌ی مداحی، ناگهان بیاید آهنگ‌های اروپائی را - آن هم به شکل غلط و نابلد بنا کند خواندن؛ سبک‌هائی که فرض کنید حالا فلان خواننده‌ی غربی یا مقلد عربِ آن غربی یک‌وقتی خوانده، ما این را از او یاد بگیریم و بنا کنیم خواندن! که قبل از انقلاب هم متأسفانه همین کارها را کردند. موسیقی اصیل ایرانی را که می‌توانست نوع حلال هم داشته باشد - البته همان موسیقی اصیل، یک نوعش هم حرام است؛ فرقی بین ایرانی و غیر ایرانی نیست - همان را هم ضایع کردند. البته بعد از انقلاب بهتر شد؛ اما حالا مثلاً مداح یا خواننده‌ی ما بیاید در رادیو و تلویزیون به تقلید - آن هم غلط - آهنگ غربی یا آهنگ مجالس لهو را در مجلس ایمان و در مجلس معنویت تکرار کند، این درست نیست؛ این غلط است.14/04/1386

حضرت آقا درباره‌‌ی جلسات حسینیه گفته‌‌اند چون مردم از یکی دو ساعت قبل از شروع جلسه به این‌جا می‌‌آیند و می‌‌نشینند، برنامه‌‌ها طوری تنظیم شود که وقت مردم تلف نشود. به همین خاطر دفتر مقام معظم رهبری برنامه‌‌ی نماز‌ ماه رمضان را این‌گونه تنظیم کرده که از یک ساعت قبل از اذان قرائت قرآن شروع شود. یا در ایام محرم و فاطمیه، آقای فلاح‌زاده قبل از اذان می‌‌آیند و مسائل شرعی مطرح می‌‌کنند.به همین دلیل هم ایشان به مداحان توصیه می‌کنند که خودشان آهنگ بسازند: «خودتان آهنگ بسازید. این همه ذوق و این همه هنر وجود دارد. یقیناً در جمع علاقه‌مندان به این جریان کسانی هستند که می‌توانند آهنگ‌های خوبِ مخصوص مداحی بسازند؛ آهنگ عزا، آهنگ شادی.05/05/1384

منبع:پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای (مدظلعه العالی)

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۲:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قلم طلایی

توصیه حضرت آیت الله بهجت (ره) به جوانان

حسینی بشوند، نه هیئتی  زیرا اگر گرم هیئت بشویدحسین‌تان را آن‌گونه که خود دوست دارید و باب میل‌تان است، می‌سازید.و هر کس با میل شما مخالف باشد، می‌گویید با حسین «علیه‌السلام» مخالف است.ولی اگر حسینی باشید، هیئت و رفتارتان را بر مبنای حسین «علیه‌السلام» می‌سازیدهیئتی‌شدن کاری ندارد، کافی‌ است ریش بگذارید و با پیراهن مشکی،از این هیئت به آن هیئت برویدحسینی شدن است که مشکل است!


۰۳ آبان ۹۳ ، ۲۲:۵۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قلم طلایی

درسهایی از قیام خونین عاشورا

عاشورا، مائده بزرگ روح انسان است در تداوم اعصار، تجسّم اعلای وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار، صلابت شجاعت انسان است در تجلّیگاه ایمان، طواف خون است در احرام فریاد، تجلّی کعبه است در میقات خون، نقش بیدار گذرها و رهگذرهاست در کاروان دراز آهنگ زندگی‏ها و عبورها. عاشورا، رواق سرخ حماسه است در تاریکستان سیاهی و بیداد، قلب تپنده دادخواهان است در محکمه بشرّیت، طنین بلند پیروزی است در گوش آبادی‏ها، عطشی است دریاآفرین در اقیانوس حیات، رسالتی است بزرگ بر دوش اسارتی رهایی‏بخش.عاشورا، رکن کعبه است و پایه قبله و عماد امّت و حیات قرآن و روح نماز و بقای حج و صفای صفا و مروه و جان مشعر و منا.و عاشورا ، هدیه اسلام است به بشریت و تاریخ...

عاشورا، سراسر مدرسه عشق است و آموزگار هدایتگر آن، حسین بن علی علیه السلام. این واقعه سترگ، در تاریخ بشرى موجى ‏پدید آورد و مسلمان و غیرمسلمان را با ارزش‏هاى متعالى و مفهوم حیات هدفدار آشنا ساخت. هر اندازه که انسان‏ها با درس‏هاى نهفته در آن حرکت ‏خونین و ژرف آشناتر گردند، به همان میزان عزّتمند خواهند زیست و پایه‏هاى حکومت طاغوت‏ها را خواهند لرزاند. درس‏هایى که از عاشورا مى‏توان گرفت، در گفتار و کردار امام حسین علیه السلام و یارانش دیده می‏شود و کسى که ‏به دقت در مجموعه این واقعه بنگرد و آن را فرا راه خود قرار دهد، با این درس‏های انسان‏ساز آشنا مى‏گردد.

توکّـل:

امام محمد باقر علیه السلام در سخنی گهربار فرمودند: «کسی که به خدا توکّل کند، شکست نمی‏خورد»[1] و قیام خونین عاشورا، سرشار از این آموزه نیک الهی است که فرجامی جز پیروزی حق بر باطل را نوید نبخشید. امام حسین علیه السلام گرچه به استناد دعوت‏نامه‏های کوفیان به سمت آنان حرکت کرد، ولی توکّل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همین دلیل، وقتی میان راه، خبر بی‏وفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام را شنید، تصمیم خویش را تغییر نداد و برای انجام تکلیف، با توکل به خدا راه خود را ادامه داد. نیز بر این اساس بود که صبح عاشورا و با شروع حمله همه‏جانبه و بی‏رحمانه دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنین بیان فرمود:
خداوندا! تو تکیه‏گاه من در هر اندوه، و امید من در هر سختی هستی. تو در هر پیشامدی تکیه‏گاه و مایه پشت‏گرمی منی.(2)
رضا و تسلیم:

یکی از آموزه‏های کربلا، راضی بودن به رضای الهی است. هدف امام حسین علیه السلام فقط خشنودی خدا و پیامبر او بود. اگر در آن قیام خونین، جان عزیزش را نثار کرد، اگر سخت‏ترین مصیبت‏ها را به جان خرید، و اگر خاندان گرامی‏اش را به دست اسارت سپرد، هدفی جز کسب رضای الهی نداشت. امام حسین علیه السلام هنگامی که می‏خواست از مکه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبه‏ای به این ویژگی اشاره فرموده است:
ما اهل بیت به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنودیم. در مقابل بلا و امتحان او، صبر و استقامت می‏ورزیم . او اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود.(3)

عمل به تکلیف:

از آموزه‏های ارزشمند کربلا، عمل به تکلیف است. هنگامی که دعوت‏نامه‏های پیاپی مردم کوفه به امام حسین علیه السلام رسید، ایشان هرچند از سست‏عهدی کوفیان آگاه بود، ولی آن اعلام حمایت‏ها را تکلیف‏آور دانست و به سوی آنان حرکت کرد. امام خمینی رحمه الله که خود سال‏ها بعد با همین انگیزه، قیامی عزّت‏آفرین را پایه ریخت، در سخنانی درباره این آموزه عاشورایی می‏فرماید:
-
ینکه حضرت ابی عبداللّه علیه السلام قیام کرد با عدد کم، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که نهی از منکر کنم.(4)
-
حضرت سیدالشهدا علیه السلام تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را.(5)
-
لکن تکلیف بود که قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه ملت را اصلاح کند و عَلَم یزید را بخواباند.(6)

آزادگی:

عاشورا، نماد آزادگی است و حضرت سیدالشهدا علیه السلام سرور آزادگان. همو که در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان می‏خواستند تا در امان بماند، می‏فرمود:آگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا میان دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامن‏های پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز اجازه نمی‏دهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم.(7)
اخلاص:

اخلاص سیدالشهدا علیه السلام و یاران آن حضرت، مهم‏ترین عامل جاودانگی قیام حسینی است. از زمانی که حضرت از مدینه حرکت کرد، تا مکّه و سپس کربلا، بسیار کسانِ مدّعی با ایشان همراه شدند و به ظاهر خود را حسینی نشان دادند، ولی هیچ‏کدام بر حرف خود نایستادند و در نهایت، سرور شهیدان را تنها رها کردند. در روز عاشورا و صحنه نبرد کربلا نیز، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و شهادت، و از مدال و پول و امتیازهای اجتماعی و مقام‏های دنیوی خبری نبود. از این رو، ماندگان و مقاومان، تنها با نیروی اخلاص به جهاد در راه حضرت دوست ادامه می‏دادند و یکی یکی شربت شهادت می‏نوشیدند.

 ایثار:

از بارزترین درس‏های عاشورای حسینی، ایثار و مقدّم داشتن دیگری بر خود است. در صحنه کربلا، نخستین ایثارگر، خود سیدالشهدا علیه السلام بود که حاضر شد خود و خاندانش را فدای دین خدا کند و رضای او را بر همه چیز برگزیند. حتی زمانی که یاران حضرت به شهادت رسیدند و نوبت به جان‏فشانیِ بنی‏هاشم رسید، امام حسین علیه السلام ابتدا فرزند دلبندشان، علی اکبر علیه السلام را برای شهادت در راه خدا فراخواند.
جلوه دیگر ایثار در کربلا، در کار زیبای حضرت ابوالفضل علیه السلام بود. آن حضرت که با لب تشنه وارد فرات شد، چون خواست آب بنوشد، یاد لب‏های تشنه امام حسین علیه السلام و کودکان تشنه‏کامش افتاد و به خود نهیب زد که: آیا آب می‏نوشی، در حالی که برادر و مولایت حسین علیه السلام تشنه و در آستانه شهادت است؟ پس آب را ننوشید و بازگشت و لب‏تشنه به شهادت رسید.
مفهوم بلند آفتابی عباس از گریه کودکان کبابی عباس         از تشنگی‏ات فرات دلخون گردید والله که آبروی آبی عباس
امر به معروف و نهی از منکر:

از آموزه‏های ارزنده نهضت حسینی، توجه به دو فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین علیه السلام در وصیت‏نامه‏ای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین برشمرد:
من نه از روی سرمستی وگستاخی، و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم، بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. می‏خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی‏طالب عمل نمایم.(8)حضرت سیدالشهدا علیه السلام در جای دیگری نیز فرموده بودند:بارخدایا! من به معروف اشتیاق، و از منکر تنفّر دارم.(9)بر این اساس، در زیارت‏های گوناگونی که درباره امام حسین علیه السلام از پیشوایان معصوم t وارده شده، این تعابیر دیده می‏شود:گواهی می‏دهم تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف نمودی و نهی از منکر کردی.(10)


نفی نژادپرستی:

شهید، شهید است، چه تفاوت دارد که از چه نژاد و رنگ و زبانی باشد؛ سفید و سیاه، عرب و عجم، رومی یا زنگی. ملاک ارزش در اسلام، عقیده و ایمان است.شهادتکده کربلا، بزمگاه عشق است و همه‏گونه شهیدی دارد؛ جوان، پیر، خردسال، شیرخوار، سیاه، سفید، عرب و عجم. آنجا، یگانگی است و از نابرابریِ نژادی اثری نیست. پیشوای شهیدان، حسین علیه السلام در صحنه نبرد، این آموزش دینی و انسانی را به کار گرفت و سپاس و ستایشی همسان به همه یارانش، از پیرمرد تا نوجوان، و از رئیس قبیله تا غلام سیاه روامی‏دارد.
پای‏بندی به اصول انسانی و اخلاقی:

نهضت عاشورا، مظهر ارزشگذاری به حقوق انسانی است. یاران امام حسین علیه السلام در بین راه کربلا، با لشکریان حرّ بن یزید ریاحی برخوردند که راه را بر آن حضرت و یارانش بستند. برخی از یاران امام پیشنهاد مبارزه و نابودی آنها را دادند و دلیل آوردند که قدرت نبرد با ایشان را داریم، ولی امام مدارا کرد و یاران را به صبر دعوت فرمود. همچنین صبح عاشورا که شمر جلو آمد و به آن حضرت اهانت کرد، مسلم بن عوسجه، از یاران امام خواست با تیری او را از پای درآورد که حضرت مانع شد.

منابع:

 1. امام خمینی، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).

 2.دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم، بهار 1384.
 3.ربّانی، هادی و سید محسن موسوی، آینه یادها: مناسبت‏های شمسی و قمری در قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث، 1382.
 4.گروهی از تاریخ‏پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1390.
پی نوشت:

1.آینه یادها: مناسبت‏های شمسی و قمری در قرآن و حدیث، ص183، حدیث721.
2.تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ج1، ص743.
3. همان، ج1، ص624.
4.صحیفه نور، ج4، ص16.
5.همان، ج8، ص12.
6. همان، ج2، ص208.
7.فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص165.
8. تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ج1، ص295.
9.همان.
10. همان، ص296.

۰۳ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قلم طلایی